Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anal
U
مجاور مقعد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buffer duo
U
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe
U
مجاور مرزی مجاور
anuses
U
مقعد
back passage
U
مقعد
anus
U
مقعد
rectums
U
مقعد
rectum
U
مقعد
anal
U
مربوط به مقعد
bunghole
U
سوراخ مقعد
croup
U
مقعد خناق
rectal
U
وابسته به مقعد
proctology
U
مقعد شناسی
proctodaeum
U
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
adjacent rows
U
ردیف های مجاور
[رج های مجاور]
contiguous
U
مجاور
vicinage
U
مجاور
nearby
U
مجاور
nigh
U
مجاور
coterminous
U
مجاور
conterminous
U
مجاور
circumjucent
U
از هر سو مجاور
neighbor
U
مجاور
appressed
U
مجاور
abutting
U
مجاور
proximal
U
مجاور
vicinal
U
مجاور
near by
U
مجاور
adjoining
U
مجاور
next
U
مجاور
vicinity
U
مجاور
adjacent
U
مجاور
neighbouring
U
مجاور
graveside
U
مجاور قبر
adjacent video
U
ویدئو مجاور
aduacent sound
U
صدای مجاور
bordered
U
مجاور بودن
border
U
مجاور بودن
contiguous zone
U
منطقه مجاور
neighbors
U
نزدیک مجاور
parahepatic
U
مجاور کبد
paranephric
U
مجاور کلیه
neighbour
U
نزدیک مجاور
neighbours
U
نزدیک مجاور
gravesides
U
مجاور قبر
proximal stimulus
U
محرک مجاور
adjacent
U
مجاور همسایه
adjoins
U
مجاور بودن
vicinal dihalide
U
دی هالید مجاور
adjacent lines
U
خطهای مجاور
abuttals
U
زمین مجاور
against
U
پیوسته مجاور
adjoining
U
نزدیک مجاور
collateral
U
همسایه مجاور
bordering
U
مجاور بودن
abuting surface
U
سطح مجاور
adjoin
U
مجاور بودن
abuttal
U
زمین مجاور
adjoined
U
مجاور بودن
colocate
U
در مجاور هم قرار دادن
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
adjacent channel interfernce
U
تداخل کانال مجاور
surrounding
U
احاطه کننده مجاور
anchimeric assistance
U
کمک گروه مجاور
allele
U
ژنهای ناهمسان مجاور
adjacent point
نقطه های مجاور
monkey chatter
U
تداخل کانال مجاور
garbage
U
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
hand-to-hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
hand to hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
adjacent
U
دو میدان متصل به دو گروه مجاور
appressed
U
کاملا نزدیک و مجاور چیزی
nip
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hydro
U
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
induced
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
I could have sworn that there was somebody in the next room .
U
می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
induce
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dotting
U
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous
U
فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
inducing
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dot
U
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
overlap tell
U
رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
triangulation
U
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
base pitch
U
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
compass compensation
U
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
joggling
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Herati pattern
U
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com