English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glairy U مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glair U سفیده تخم مرغ سفیده
glaireous U سفیده وش
protoplasm U سفیده یاخته
chalk stone U سفیده نقرسی
glaire U سفیده لعاب
glaire U سفیده تم مرغ
idioplasm U اصل سفیده
cytoplasm U سفیده یاخته
sarcode U سفیده یاخته حیوانی
white of an egg U سفیده تخم مرغ
egg-white U سفیده تخم مرغ
plasmic U وابسته به سفیده یاخته
endosarc U قسمت درونی سفیده سلول
sclera U صلبیه یا سفیده سخت چشم
plasma membrane U غشاء خارجی سفیده یاخته
scrambled eggs U نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
protagon U جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
plasmolysis U چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
to beat the egg-white until it is stiff U سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
adhesive force U چسبناک
dauby U چسبناک
glaireous U چسبناک
inviscid U چسبناک
limy U چسبناک
muculent U چسبناک
sizy U چسبناک
viscid U چسبناک
viscose U چسبناک
self-adhesive U چسبناک
sticky U چسبناک
pasty U چسبناک
stick U چسبناک
resinous U چسبناک
tacky U چسبناک
adhesive U چسبناک
sticking U چسبناک
pasties U چسبناک
viscous U چسبناک
gooey U چسبناک
slab U چسبناک
cloggy U چسبناک
cohesive U چسبناک
slabs U چسبناک
adhesives U چسبناک
goo U چسبناک
smeary U چرب چسبناک
thready U نازک چسبناک
jammy U چسبناک لوچ
stick-on U چسبنده چسبناک
string U چسبناک دراز
cloggy snow U برف چسبناک
sticky slag U شلاکه چسبناک
grume U مایع چسبناک
sticky U چسبناک کردن
cohesive soil U خاک چسبناک
stringy U نخ مانند چسبناک
cohesive soil U زمین چسبناک
sticky slag U سرباره چسبناک
lime U چسبناک کردن اغشتن
limes U چسبناک کردن اغشتن
gliadin U قسمت چسبناک و لزج گلوتن
sloshing U غذای چسبناک مشروب لزج
sloshes U غذای چسبناک مشروب لزج
slosh U غذای چسبناک مشروب لزج
gley U خاک رس چسبناک وخاکستری مایل به ابی
slime U چیز چسبناک لجن مال کردن
meringues U سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringue U سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
Band-Aids U نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid U نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com