English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
moniliform U مثل دانههای تسبیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prayer beads U دانههای تسبیح
Other Matches
gloria U تسبیح
rosary U تسبیح
prayer beads U تسبیح
rosaries U تسبیح
hallelujah U تسبیح
rosarian U اهل تسبیح
to tell ones beads U تسبیح گرداندن
to bid beads U تسبیح گرداندن
beadwork U تسبیح سازی
lesser rosary U تسبیح 55 دانهای
beads U دانه تسبیح
rosaries U ذکر با تسبیح
bead U دانه تسبیح
rosary U ذکر با تسبیح
greater rosary U تسبیح 561 دانهای
beadroll U فهرست اسامی تسبیح
measles U دانههای سرخک
rice U دانههای برنج
storage granules U دانههای اندوزش
nissl granules U دانههای نیسل
oaten U مرکب از دانههای جو
hymn U سرود خواندن تسبیح وتمجید گفتن
hymns U سرود خواندن تسبیح وتمجید گفتن
catenary U چون دانههای زنجیر
beads U دانههای حاصل ازجوشکاری
globular seeds U دانههای گوی سان
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
granular U دارای دانههای ریز
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
bead U دانههای حاصل ازجوشکاری
chromogen U دانههای رنگی گیاهان
bead-and-reel U [دانه تسبیح گرد شبیه قرقره یا ماسوره]
chaplet U حلقه گل که بگردن میاویزند تسبیح یا گردن بند
granular snow U برف سفت با دانههای درشت
beadings U آراستن لباس با دانههای مروارید
beading U آراستن لباس با دانههای مروارید
superfine U دارای دانههای خیلی ریز
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
haricots U دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
catenate U چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
haricot U دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
granulation U شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
blizzards U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
blizzard U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
pebrine U یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
slivers U دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
granulary U دان دان دارای دانههای ریز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com