English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hang U متکی شدن بر طرزاویختن
hangs U متکی شدن بر طرزاویختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self sustaining U متکی به خود متکی به نیروی خود
reposeful U متکی
pending U متکی
reliant U متکی
anaclitic U متکی به
relier U متکی
hanger on U متکی بر
leaned U متکی شدن
memory dependent U متکی به حافظه
lean U متکی شدن
leans U متکی شدن
substantive U متکی بخود
rest U متکی بودن به
self dependent U متکی بخود
self reliant U متکی بنفس
to throw oneself on U متکی شدن بر
rests U متکی بودن به
self supporting country U کشور متکی به خود
to stand on one's own legs U متکی بخود بودن
interdepend U بیکدیگر متکی بودن
documented U متکی به مدرک کردن
our U متکی یا مربوط بما
interdependent U متکی یاموکول بیکدیگر
documenting U متکی به مدرک کردن
document U متکی به مدرک کردن
funicular U متکی برکشش طناب یا کابل
funiculars U متکی برکشش طناب یا کابل
he had no evidence to go upon U مدرکی نداشت که بدان متکی شود
communization U متکی برحقوق مشترک اشتراکی کردن
low-tech U وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
new marxism U مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
redundancy check U تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com