Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pruplish
U
متمایل به رنگ ارغوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
coral pink
U
رنگ ارغوانی متمایل به زردکمرنگ
Other Matches
amethystine
U
ارغوانی
purpure
U
ارغوانی
amethysts
U
یاقوت ارغوانی
impurple
U
ارغوانی کردن
amethysts
U
رنگ ارغوانی
modena
U
ارغوانی سیر
murrey
U
قرمز ارغوانی
rhodolite
U
لعل ارغوانی
mauve
U
ارغوانی روشن
amethyst
U
رنگ ارغوانی
amethyst
U
یاقوت ارغوانی
empurple
U
ارغوانی کردن
purple
U
رنگ ارغوانی
purple
U
جامه ارغوانی
cresol purple
U
ارغوانی کرزول
purply
U
مایل به ارغوانی
aubergines
U
ارغوانی تیره
purplish
U
مایل به ارغوانی
Maroon
<adj.>
<noun>
U
نوعی رنگ ارغوانی
orchid
U
رنگ ارغوانی روشن
orchids
U
رنگ ارغوانی روشن
ox blue
U
ابی سیرمایل به ارغوانی
purple red
U
قرمز مایل به ارغوانی
purple
U
ارغوانی کردن یا شدن
gooseberry
U
رنگ سیاه مایل به ارغوانی
gooseberries
U
رنگ سیاه مایل به ارغوانی
heliotrope
U
گل افتاب گردان ارغوانی روشن
slate black
U
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
purple heart
U
نشان شجاعت قلب ارغوانی
oxford blue
U
ابی سیر مایل به ارغوانی
purple hearts
U
نشان شجاعت قلب ارغوانی
royal purple
U
رنگ ارغوانی مایل بقرمز سیر
mauve
U
رنگ بنفش مایل به ارغوانی سیر
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
tokay
U
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
prone
U
متمایل
partial
U
متمایل به
inclinable
U
متمایل
amenable
U
متمایل
propense
U
متمایل
minded
U
متمایل
oriented
U
متمایل به
avid
U
متمایل
inclinatory
U
متمایل
swept
U
متمایل
cephalad
U
متمایل بطرف سر
contractive
U
متمایل به انقباض
yellowy
U
متمایل به زردی
trepan
U
متمایل شدن
dancy
U
متمایل به رقص
fattish
U
متمایل به چاق
grayish
U
متمایل به خاکستری
longish
U
متمایل به درازی
swimmy
U
متمایل بگیجی
biassed
U
متمایل بیکسو
like
U
متمایل به تساوی
downward
U
متمایل بپایین
apt
U
متمایل اماده
expansive
U
متمایل به توسعه
liked
U
متمایل به تساوی
greenish
U
متمایل به سبز
likes
U
متمایل به تساوی
runny
U
متمایل بدویدن
tendentious
U
متمایل متوجه
incline
U
متمایل شدن
incline
U
متمایل کردن
inclines
U
متمایل شدن
inclines
U
متمایل کردن
dermotropic
U
متمایل به پوست
fain
U
متمایل بخشنودی
suicidal
U
وابسته یا متمایل به خودکشی
gravitate
U
متمایل شدن بطرف
gravitated
U
متمایل شدن بطرف
pneumotropic
U
متمایل به نسج ریوی
mind to do a thing
U
متمایل کردن به کاری
bossy
U
متمایل به ریاست مابی
bossiness
U
متمایل به ریاست مابی
zenkatsu dachi
U
ایستادن متمایل به جلو
gravitates
U
متمایل شدن بطرف
gravitating
U
متمایل شدن بطرف
forward slope
U
شیب متمایل به جلو
deasil
U
متمایل بطرف راست
adaxial
U
متمایل بطرف محور
cephalad
U
متمایل بطرف راس
neologian
U
متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
swayed
U
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
antrorse
U
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
south wards
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
sways
U
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
sway
U
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
bias
U
بیک طرف متمایل کردن
biases
U
بیک طرف متمایل کردن
lie over
U
متمایل بودن منتظر ماندن
lie over
U
بتاخیر افتادن متمایل شدن
tends
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
soiuth ward
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
tending
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
lopsided
U
متمایل بیک طرف بی قرینه
tended
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
tend
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
the odds are in our favour
U
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
bank
U
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
banks
U
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
tint
U
[هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
beryl
U
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
fullwrite professional
U
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
blae
U
ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com