English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exceptional U متفاوت ونه مثل همیشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warp patterning U طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
evergreen U همیشه سبز همیشه بهار
evergreens U همیشه سبز همیشه بهار
everblooming U همیشه بهار همیشه شکوفا
hen and chickens U همیشه بهار همیشه بهار باغی
away U متفاوت
different U متفاوت
odd and ends U متفاوت
other than U متفاوت
differebtial settlements U نشستهای متفاوت
continuous tone U نقطههای متفاوت
re-routing U ارسال در یک متفاوت
re-routes U ارسال در یک متفاوت
re-routed U ارسال در یک متفاوت
re-route U ارسال در یک متفاوت
re route U ارسال در یک متفاوت
others U متفاوت دیگری
other U متفاوت دیگری
unlike signs U علامتهای متفاوت
differentiated products U کالاهای متفاوت
far cry <idiom> U چیزی کاملا متفاوت
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
outsize U اندازه متفاوت با عادی
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
changing U متفاوت ساختن چیزی
changes U متفاوت ساختن چیزی
changed U متفاوت ساختن چیزی
change U متفاوت ساختن چیزی
range U تغییر کردن یا متفاوت بودن
ranges U تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل فیل و فنجان [متفاوت]
ranged U تغییر کردن یا متفاوت بودن
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
differently U بطریق دیگر بطور متفاوت
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
combo box U ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
crossfertilize U پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
uniquely U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
swim against the tide/current <idiom> U کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
weighted bit U هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
to try something completely new <idiom> U چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
These pants do not look any different than the others. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
year in year out U همیشه
incessantly U همیشه
ay U همیشه
at all times U همیشه
alway U همیشه
sempre U همیشه
for evermore U همیشه
frequenter U همیشه رو
for ever and aday U همیشه
everywhen U همیشه
ayŠaye U همیشه
ever- U همیشه
ever U همیشه
always U همیشه
any time <adv.> U همیشه
eer U همیشه
evermore U همیشه
anytime <adv.> U همیشه
at all hours <adv.> U همیشه
at any time <adv.> U همیشه
carriers U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
for good U برای همیشه
once and for all <idiom> U برای همیشه
on tap <adj.> U همیشه در دسترس
immortally U تا جاودان همیشه
insenescible U همیشه جوان
forever and a day <idiom> U برای همیشه
infinite time U برای همیشه
ad infinitum U برای همیشه
aeon U برای همیشه
foreverness U برای همیشه
forever U برای همیشه
immortality U برای همیشه
evermore U برای همیشه
eternality U برای همیشه
eternity U برای همیشه
perpetuity U برای همیشه
sempiternity U برای همیشه
love lies bleeding U گل همیشه بهار
sinedie U برای همیشه
residents U که همیشه درکامپیوتراست
marigolds U گل همیشه بهار
stills U راکد همیشه
stillest U راکد همیشه
ay U برای همیشه
stiller U راکد همیشه
still U راکد همیشه
as usual U مانند همیشه
as ever U مانند همیشه
amaranth U همیشه بهار
adinfinitum U برای همیشه
forever U برای همیشه
tipple U همیشه نوشیدن
calendula U گل همیشه بهار
dead load U همیشه بار
tipples U همیشه نوشیدن
permafrost U همیشه یخبسته
marigold U گل همیشه بهار
tippled U همیشه نوشیدن
tippling U همیشه نوشیدن
resident U که همیشه درکامپیوتراست
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
gateway U اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
JPEG++ U حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
gateways U اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
for keeps <idiom> U تا ابد ،برای همیشه
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
at someone's beck and call <idiom> U همیشه آماده پذیرایی
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
chucker U پرتابگر همیشه خطازن
japanese andromeda U بوته همیشه سبزاسیایی
i have got him on my brain U همیشه به اوفکر میکنم
i always photograph badly U عکس من همیشه بد در می اید
evergreen trees U درختان همیشه سبز
baud U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
gateways U نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
baud rate U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
gateway U نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
as ... as ever <adv.> U آنطور ... مثل همیشه [سابق]
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
to pledge one's troth U قول همیشه وفادار را دادن
never to be at a loss for an answer U همیشه حاضر جواب بودن
to get straight A's U همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
panicky person U آدم همیشه نگران و دلواپس
abjure U برای همیشه ترک گفتن
cast the first stone <idiom> U همیشه آماده جنگیدن است
non scrollable U که همیشه نمایش داده میشود.
I always fulfil my promises . U من همیشه به قولم عمل می کنم
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
He always gives in to his wife. U همیشه تسلیم زنش است
Sara always wanted a puppy. U سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
she always had her way U همیشه موافق میل اوعمل می شد
abjured U برای همیشه ترک گفتن
abjures U برای همیشه ترک گفتن
abjuring U برای همیشه ترک گفتن
go steady <idiom> U همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
jitterbug U آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly U آدم همیشه نگران و دلواپس
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
couch potato U کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
He has always lived there. U او همیشه آنجا زندگی کرده است.
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
in a rut <idiom> U همیشه کار مشابه انجام دادن
I am always ready to help my friends. U همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
eager beaver <idiom> U شخص همیشه داوطلب کار اضافه
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
dates U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
solids U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
multimodal transport U حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
scissored wool U پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
douglas fir U یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cross fertilization U لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. U کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
hot U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hotter U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hottest U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address U مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com