Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
private
U
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
privates
U
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
commonest
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
common
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
rule of law
U
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
f.drss
U
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
participatory
U
شرکتی
thereof=of that
U
متعلق به ان
dependent
U
متعلق
appurtenant
U
متعلق
anaclitic
U
متعلق به
thereof
U
متعلق به ان
Freepost
U
پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
joint
U
شرکتی مشاع
hypnic
U
متعلق بخواب
attached
U
مربوط متعلق
heraldic
U
متعلق به منادی
hereof
U
متعلق باین
therof
U
متعلق بان
subscriber's line
U
خط متعلق به مشترک
hempen
U
متعلق به شاهدانه
alary
U
متعلق به بال
conventual
U
متعلق بخانقاه
chromic
U
متعلق به کرومیوم
adamic
U
متعلق به ادم
my
U
متعلق بمن
our
U
متعلق بما
arcadian
U
متعلق به ارکاد
bridal
U
متعلق بعروس
to hold a share in a business
U
در شرکتی سهمی داشتن
government owned industries
U
صنایع متعلق بدولت
acromial
U
متعلق بنوک شانه
then
U
متعلق بان زمان
eolithic
U
متعلق به اغاز عصرسنگ
It belongs to him personally.
U
متعلق بشخص اوست
oversea
U
متعلق بماوراء دریاها
ci devant
U
متعلق بدوره سابق
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
archiepiscopal
U
متعلق به اسقف بزرگ
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
corporative
U
وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
office grapevine
U
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
clearing houses
U
شرکتی که چکها را نقد می نماید
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
To lay the foundation of a company.
U
پایه واساس شرکتی راریختن
clearing house
U
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses
U
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house
U
شرکتی که چکها را نقد می نماید
alar
U
متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
proprietary
U
متعلق به ملاک وابسته به مالک
hostile
U
متعلق به دشمن خصومت امیز
non-human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
non human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
stablemate
U
اسب مسابقه متعلق به یک گروه
epigraphic
U
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical
U
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
developers
U
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
developer
U
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
recapitalize
U
ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
quicquid plantatur solo , solo cedit
U
منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
domains
U
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domain
U
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
this house belong tome
U
این خانه متعلق بمن است
notify party
U
فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
factoring agent
U
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
freighter
U
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
corporator
U
گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
freighters
U
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
libraries
U
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
transmarine
U
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
extra atmospheric
U
متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
library
U
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
cybercafe
U
شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
thirds
U
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
third
U
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
preatorian
U
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain store
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain stores
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
mutual fund
U
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual funds
U
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
encipher
U
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
kame
U
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
stationery
U
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
Sun Microsystems
U
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
Intel
U
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
office
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
neotropical
U
متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
opens
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
personae
U
شخصی
personal
U
شخصی
persona
U
شخصی
personas
U
شخصی
informal
U
شخصی
personable
U
شخصی
one
U
شخصی
civilians
U
شخصی
civilian
U
شخصی
some one
U
شخصی
civil
U
شخصی
private
U
شخصی
privates
U
شخصی
ones
U
شخصی
Medici Mamluk rug
U
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
informal observations
U
مشاهدات شخصی
self-interest
U
نفع شخصی
self employed
U
کار شخصی
self-employed
U
کار شخصی
paraphernalia
U
اموال شخصی زن
ibm personal computer
U
IBکامپیوتر شخصی
personal pronouns
U
ضمائر شخصی
personal computers
U
کامپیوتر شخصی
who
U
چه شخصی چه اشخاصی
personal pronoun
U
ضمیر شخصی
idols of the cave
U
اوهام شخصی
personal computer
U
کامپیوتر شخصی
idiograph
U
نشان شخصی
somebody
U
یک شخص شخصی
proenomen
U
نام شخصی
private property
U
دارایی شخصی
individual foul
U
خطای شخصی
personal property
U
مایملک شخصی
personal property
U
اموال شخصی
personal ownership
U
مالکیت شخصی
personal outlays
U
هزینههای شخصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com