Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
isomeric
U
متشابه الترکیب دارای همان اجزا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isomer
U
اجسام متشابه الترکیب
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
homophone
U
متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
homogonous
U
دارای اعضاء تولید مثل متشابه
of that ilk
U
دارای همان جا
even
U
دارای همان تاریخ
of even date
U
دارای همان تاریخ
same
U
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
No sooner was he gone than he was kI'lled .
U
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl.
<proverb>
U
همان آش است و همان کاسه .
synchronous
U
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same
U
همان چیز همان
ingradient
U
اجزا
facture
U
اجزا
compartmentalizes
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizing
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising
U
تبدیل به اجزا کردن
akin
<adj.>
U
متشابه
similiar
U
متشابه
like
<adj.>
U
متشابه
similar
<adj.>
U
متشابه
alike
<adj.>
U
متشابه
related
<adj.>
U
متشابه
liked
U
متشابه
homoplastic
U
متشابه
allegorical
U
متشابه
homonym
U
متشابه
analogous
U
متشابه
homologous
U
متشابه
likes
U
متشابه
like
U
متشابه
resolutions
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
allegorical verses
U
ایات متشابه
toneme
U
کلمه متشابه
homological
U
متشابه متجانس
anomalous
U
غیر متشابه
corresponding
U
مطابق متشابه
analog
U
لغت متشابه
uniform motion
U
حرکت متشابه
homophonous
U
متشابه الصوت
homologue
U
عضو متشابه
analogues
U
لغت متشابه
analogue
U
لغت متشابه
homolog
U
عضو متشابه
homologize
U
متشابه کردن
modified milk
U
شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
breakers
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
DBA
U
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
c
U
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
breaker
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
chaining
U
اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
similar figures
U
اشکال همانندیا متشابه
tone poem
U
شعر متشابه التلفظ
casing
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
comprehensive job
U
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
qualitative analysis
U
تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
casings
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
clocks
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
pound cake
U
کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
clock
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
alliteration
U
اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
identic
U
همان
selfsame
U
همان
identical
U
همان
very
U
همان
this same
U
همان
same
U
همان
idem
U
همان
thingummy
U
همان
accordingly
U
از همان قرار
very
U
همان همین
of the same kind
U
از همان نوع
self-same
U
همان خود
self same
U
همان خود
equally
<adv.>
U
به همان طریق
it is the same thing
U
همان است
instatu quo
U
در همان حال
at the very beginning
U
از همان اولش
nothing short of
U
عینا همان
for that matter
<idiom>
U
به همان علت
one
U
یکی از همان
the reinbefore
U
همان سندیاقرارداد
that once
U
همان یک بار
same
U
همان جور
of that ilk
U
اهل همان جا
just as well
<adv.>
U
همان مقدار
selfsame
U
درست همان
s.c
U
همان پرونده
s.c
U
همان دعوی
i went on the instant
U
در همان ان رفتم
i went that instant
U
در همان ان رفتم
therabout
U
در همان نزدیکی
ones
U
یکی از همان
same
U
همان کار
just as well
<adv.>
U
به همان طریق
equally
<adv.>
U
همان مقدار
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
we are in the same way
U
ما هم همان حال را داریم
She promised to bring it but never did .
U
همان آوردنی که بیاورد !
He would never retract .
U
هر چه بگوید همان است
Just as well you didnt come .
U
همان بهتر که نیامدی
it is much the same
U
تقریبا همان است
It comes to the same thing .
U
باز هم همان ؟ یشود
In the ( same ) usual place.
U
در همان جای همیشگه
quasi-
U
مشابه یا تقریباگ همان
idem
U
همان نویسنده در همانجا
ones
U
عین همان یکی
one
U
عین همان یکی
ballade
U
قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
about as high
U
تقریبا` همان اندازه بلند
What so ever a man soweth ,that shall he also reap.
<proverb>
U
هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
step jump
U
پرش و برگشت روی همان پا
What wI'll be woll be.
U
هر چقدر قسمت با شد همان می شود
lighter shade
U
از همان رنگ ولی روشن تر
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
thereinbefore
U
در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
equivalents
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did
U
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
echoed
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
per
U
همان طور که در الگو نشان داده شده
This is just what I want . This is the very thing I want .
U
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
This is the very thing I wanted.
U
این همان چیزی است که دلم می خواست
abs
U
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
echo
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
what you see is what you get
U
انچه می بینید همان است که بدست می اورید
times
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
U
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
one two
U
تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
time
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
time
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
constant
U
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constants
U
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive
U
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
ipsilateral
U
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
timed
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
exceptions
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
production missile
U
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
busman's holiday
U
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
synchronous
U
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
landgrave
U
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
real time
U
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
counter jump
U
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
real time
U
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
bear
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
synchronous
U
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
synchronous
U
حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
bookmark
U
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
bookmarks
U
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
slaving
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
walley
U
پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
slaved
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
fix
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fixes
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
extension
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extensions
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
slave
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
climp milling
U
عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
toe walley
U
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
center of gyration
U
نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
serials
U
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com