English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
therapeutist U متخصص درمان شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
Other Matches
chiropodists U متخصص درمان وحفافت پاها
chiropodist U متخصص درمان وحفافت پاها
therapeusis U درمان شناسی
therapeutics U درمان شناسی
aceology U درمان شناسی
iamatology U درمان شناسی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
hydrologist U متخصص اب شناسی
cosmographer U متخصص کیهان شناسی
herpetologist U متخصص خزنده شناسی
histologist U متخصص بافت شناسی
botanist U متخصص گیاه شناسی
linguist U متخصص زبان شناسی
criminologist U متخصص جرم شناسی
linguists U متخصص زبان شناسی
botanists U متخصص گیاه شناسی
fireworker U متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert U هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
virologist U متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
medicaments U درمان
medicament U درمان
remediless U بی درمان
water cure U اب درمان
therapy U درمان
cure U درمان
cures U درمان
cured U درمان
irremediable U بی درمان
immedicable U بی درمان
remedying U درمان
treatments U درمان
natural philosophy U درمان
remedy U درمان
treatment U درمان
medicative U درمان کن
remedies U درمان
clients U درمان جو
client U درمان جو
remedied U درمان
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
aversion therapy U درمان اجتنابی
supportive therapy U درمان حمایتی
analytic therapy U درمان تحلیلی
an active remedy U درمان کاری
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
adjunctive therapy U درمان جنبی
active therapy U درمان فعال
treatable U قابل درمان
therapeutist U درمان شناس
remedied U درمان میزان
remedies U درمان میزان
remedies U درمان کردن
remedy U درمان کردن
cures U درمان بخشیدن
cured U درمان بخشیدن
remedying U درمان کردن
cure U درمان بخشیدن
faith healing U درمان اعتقادی
remedy U درمان میزان
physiotherapy U درمان فیزیکی
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
psychotherapy U درمان روانی
chemotherapy U درمان دارویی
remedied U درمان کردن
electrotherapeutics U درمان برقی
placebo therapy U درمان با دارونما
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
multiple therapy U درمان تعاونی
cooperative therapy U درمان تعاونی
hydropathist U اب درمان دان
conjoint therapy U درمان زوجی
kinesalgia U جنبش درمان
treat U درمان کردن
treat U درمان شدن
marriage therapy U درمان زناشویی
pithiatism U درمان تلقینی
faith cure U درمان اعتقادی
existential therapy U درمان وجودی
operable U قابل درمان
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
direct therapy U درمان رهنمودی
curative U درمان بخش
depth therapy U درمان عمقی
cure all U درمان هر درد
remedying U درمان میزان
healable U درمان پذیر
treated U درمان کردن
incurable U بی درمان بیچاره
remediless U درمان ناپذیر
incurable U درمان ناپذیر
corrective therapy U درمان اصلاحی
interpretive therapy U درمان تفسیری
remediable U درمان پذیر
relationship therapy U درمان ارتباطی
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
treated U درمان شدن
treats U درمان کردن
inpatient U تحت درمان
social therapy U درمان اجتماعی
treats U درمان شدن
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
shock therapy U درمان با ضربه برقی
mud bath U گل مالی تن برای درمان
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
homeopath U جور درمان خواه
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
homeopaths U جور درمان خواه
ect U درمان با تشنج برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
homoeopaths U جور درمان خواه
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U گریه بر هر درد بى درمان دواست .
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
Jealousy is a remediless disease. <proverb> U یسد درد بى درمان است .
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
geriatrician U متخصص
rhinologist U متخصص
adhoc U متخصص
au fait U متخصص
skilled U متخصص
geriatrist U متخصص
osteopathist U متخصص
experts U متخصص
expert U متخصص
specialists U متخصص
specialist U متخصص
stylist U متخصص مد
stylists U متخصص مد
outrebound U متخصص ریباند
clinicians U متخصص بالینی
financiers U متخصص مالی
clinician U متخصص بالینی
ophlhalmologist U متخصص چشم
geophysicists U متخصص ژئوفیزیک
skilled U متخصص تخصصی
anaesthetist U متخصص بیهوشی
economist U متخصص اقتصاد
toxicologist U متخصص زهرشناسی
gas man U متخصص گاز
financial e. U متخصص مالی
proficient U حاذق متخصص
technician U متخصص فنی
technician U متخصص تکنیسین
technicians U متخصص فنی
technicians U متخصص تکنیسین
economists U متخصص اقتصاد
geophysicist U متخصص ژئوفیزیک
journeymen U کارگر متخصص
cost accountant U متخصص ارزیابی
specialist engineering U مهندس متخصص
ceramist U متخصص سفالگری
experts U متخصص کارشناس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com