English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hierologist U متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hierology U علم خواندن خطوط قدیم مصر
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
image interpreter U متخصص خواندن عکس هوایی
fireworker U متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
isobar U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm U خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert U هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
isohaline U خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
lilt U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilts U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
read head U هد خواندن راس خواندن
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
tricked U خطوط
tricking U خطوط
cotidal lines U خطوط هم مد
trick U خطوط
lines of communication U خطوط مواصلاتی
line to line fault U تماس خطوط
lines of force U خطوط قوا
absorption lines U خطوط دراشامی
absorption spectrum U خطوط جذبی
lines of force U خطوط نیرو
symmetry lines U خطوط تقارن
along line U در امتداد خطوط
isochromatique U خطوط همرنگ
extension lines U خطوط دنباله
isocline U خطوط هم شیب
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
curvature lines U خطوط مدور
curvature lines U خطوط منحنی
isovent U خطوط هم باد
line of communications U خطوط مواصلات
emission spectrum lines U خطوط نشری
line of flux U خطوط قوا
line of induction U خطوط القا
flow lines U خطوط جریان
outside lines U خطوط حمله
air way station U خطوط هوایی
zigzags U خطوط منکسر
grid lines U خطوط شبکه
zigzagged U خطوط منکسر
street railway U خطوط تراموا
stream lines U خطوط جریان
line spacing U فاصله خطوط
closed traverse U خطوط متقاطع
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
spectral lines U خطوط طیفی
zigzag U خطوط منکسر
front lines U خطوط مقدم
flowlines U خطوط جریان
balmer lines U خطوط بالمر
dark lines U خطوط تاریک
zigzagging U خطوط منکسر
cotidal lines U خطوط مدیکسان
leading U فاصله خطوط
dedicated lines U خطوط اختصاصی
meridian U خطوط نصف النهار
leased line network U شبکه با خطوط استیجاری
rivers U سفیدی بین خطوط
isohyetal map U نقشه خطوط هم باران
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
meridians U خطوط نصف النهار
river U سفیدی بین خطوط
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
sheetlines U خطوط کناره نقشه
magnetic path U مسیر خطوط قوا
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
trackage U خطوط راه اهن
vermiculate U دارای خطوط موجی
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
magnetic line of force U خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
retrace blanking U خاموشی خطوط بازگشتی
rivulose U دارای خطوط مارپیچی
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
line of communications U خطوط ارتباطی زمین
sheetlines U خطوط حاشیه نقشه
open lines U خطوط باز شطرنج
electric line of force U خطوط نیروی برق
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
gules U خطوط موازی عمودی
contours U خطوط کناره نما
contours U خطوط تراز زمین
diplomatics U شناسایی خطوط باستانی
domestic air traffic U خطوط هوایی داخلی
hypen ladder U خطوط تیره نردبانی
hypen ladder U ردیف خطوط تیره
air line of communications U خطوط مواصلات هوایی
advance of defensive line U در جلو خطوط پدافندی
hoseline U خطوط لوله لاستیکی
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
grid interval U فاصله خطوط شبکه
cutting line of force U قطع خطوط قوا
endline U خطوط موازی با 04 مترفاصله
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
contour interval U فاصله خطوط واصل
collimate U منطبق کردن خطوط
contour lines U خطوط میزان منحنی
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
front lines U خطوط جلو جبهه
curvilinear ornament U زینتکاری با خطوط خمیده
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
magnetic path length U طول مسیر خطوط قوا
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
paleography U شناسایی وکشف خطوط قدیمه
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
convergent U خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
overhead trolley U خطوط هوایی ترن برقی
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
lineament U خطوط چهره صفات مشخصه
lineaments U خطوط چهره صفات مشخصه
lpm U تعداد خطوط دردقیقه inutes
lightface U حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
ingrain U خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
lineolate U خط دار دارای خطوط ریز
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
lineolated U خط دار دارای خطوط ریز
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
geriatrist U متخصص
skilled U متخصص
rhinologist U متخصص
geriatrician U متخصص
specialist U متخصص
experts U متخصص
stylist U متخصص مد
expert U متخصص
stylists U متخصص مد
specialists U متخصص
osteopathist U متخصص
adhoc U متخصص
au fait U متخصص
ring streaked U دارای خطوط گرد در روی بدن
agonic line U خطوط رسم شده روی نقشه
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
ring straked U دارای خطوط گرد در روی بدن
stria U نوار باریک هریک از خطوط موازی
graticule U خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
t square U خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
image sharpness U خطوط مورب تحت زاویه معین
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
journeymen U کارگر متخصص
geophysicist U متخصص ژئوفیزیک
geophysicists U متخصص ژئوفیزیک
anaesthetist U متخصص بیهوشی
theolog U متخصص الهیات
journeyman U کارگر متخصص
e. advice U نظر متخصص
cost accountant U متخصص ارزیابی
financial e. U متخصص مالی
technician U متخصص فنی
actuary U متخصص بیمه
actuaries U متخصص بیمه
hygienist U متخصص بهداشت
hygeist U متخصص بهداشت
hydropathist U متخصص اب درمانی
hydrologist U متخصص اب شناسی
clinician U متخصص بالینی
clinicians U متخصص بالینی
financiers U متخصص مالی
financier U متخصص مالی
technician U متخصص تکنیسین
technicians U متخصص فنی
toxicologist U متخصص زهرشناسی
technicians U متخصص تکنیسین
computer professional U متخصص کامپیوتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com