Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
obfuscate
U
مبهم و تاریک کردن
obfuscation
U
مبهم و تاریک کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adumbrate
U
مبهم کردن
obtenebrate
U
تاریک کردن
overshadows
U
تاریک کردن
overshadowed
U
تاریک کردن
overshadow
U
تاریک کردن
darkens
U
تاریک کردن
darkening
U
تاریک کردن
gloom
U
تاریک کردن
overshadowing
U
تاریک کردن
darken
U
تاریک کردن
darken ship
U
تاریک کردن ناو
dim
U
تاریک تیره کردن
dimmest
U
تاریک تیره کردن
dimmer
U
تاریک تیره کردن
dimmed
U
تاریک تیره کردن
dims
U
تاریک تیره کردن
blurred
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurring
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurs
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
becloud
U
با ابر پوشاندن تاریک کردن
obscured
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscure
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscurest
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscurer
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscuring
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscures
U
مبهم کردن گمنام کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
obscurer
U
تیره کردن تاریک کردن
obscure
U
تیره کردن تاریک کردن
obscures
U
تیره کردن تاریک کردن
obscurest
U
تیره کردن تاریک کردن
obscuring
U
تیره کردن تاریک کردن
obscured
U
تیره کردن تاریک کردن
dark
U
تیره کردن تاریک کردن
darker
U
تیره کردن تاریک کردن
darkest
U
تیره کردن تاریک کردن
obscure
U
مبهم
dims
U
مبهم
nebular
U
مبهم
dimmed
U
مبهم
enigmatic
U
مبهم
slurry
U
مبهم
amphibolic
U
مبهم
involute
U
مبهم
veiled
U
مبهم
dim
U
مبهم
imprecise
U
مبهم
mysterious
U
مبهم
misty
U
مبهم
dusky
U
مبهم
hazy
U
مبهم
forked
U
مبهم
haziest
U
مبهم
hazier
U
مبهم
nubilous
U
مبهم
irrational
U
مبهم
vague
U
مبهم
obscures
U
مبهم
obscurest
U
مبهم
ambiguous
U
مبهم
opaque
U
مبهم
obscuring
U
مبهم
enigmatical
U
مبهم
vaguest
U
مبهم
esoteric
U
مبهم
obscured
U
مبهم
vaguer
U
مبهم
obscurer
U
مبهم
oracles
U
پاسخ مبهم
ambiguous figure
U
شکل مبهم
unequivocal
U
غیر مبهم
oracle
U
پاسخ مبهم
obscuring
U
مبهم نامفهوم
involved
U
مبهم گرفتار
pronominal adjective
U
صفت مبهم
incidental
U
غیر مبهم
vaguely
U
بطور مبهم
ambiguous language
U
زبان مبهم
obscurer
U
مبهم نامفهوم
obscure
U
مبهم نامفهوم
obscurest
U
مبهم نامفهوم
obscures
U
مبهم نامفهوم
ambiguously
U
بطور مبهم
obscured
U
مبهم نامفهوم
unequivocally
U
غیر مبهم
enigma
U
رمز بیان مبهم
ambiguous grammar
U
دستور زبان مبهم
obscurantism
U
سبک نگارش مبهم
left handedly
U
بطورمشکوک یا مبهم یا دوپهلو
hazily
U
بطور تیره و مبهم
enigmas
U
رمز بیان مبهم
stygian
U
تاریک
gloomier
U
تاریک
dimmed
U
تاریک
subfuscous
U
تاریک
ambiguous
U
تاریک
lackluster
U
تاریک
dusky
U
تاریک
dim
U
تاریک
caliginous
U
تاریک
nighted
U
تاریک
pitch dark
U
تاریک
gloomiest
U
تاریک
aphotic
U
تاریک
murk
U
تاریک
nubilous
U
تاریک
dark
U
تاریک
gloomy
U
تاریک
darker
U
تاریک
dims
U
تاریک
darkest
U
تاریک
oracularly
U
بطور سر بسته یا مبهم ازغیب
black holes
U
زندان تاریک
dark current
U
جریان تاریک
darkrooms
U
تاریک خانه
electrode dark current
U
جریان تاریک
darkroom
U
تاریک خانه
dark lines
U
خطوط تاریک
darkener
U
تاریک کننده
darkle
U
تیره تاریک
obscurantism
U
تاریک اندیشی
alley way
U
کوچه تاریک
tenebrific
U
تاریک وتیره
tenebrous
U
تاریک کننده
dusk
U
تاریک وروشن
dusk
U
تاریک نمودن
benighted
U
شب زده تاریک
duskish
U
اندکی تاریک
duskily
U
تاریک وار
blinds
U
تاریک ناپیدا
blinded
U
تاریک ناپیدا
black hole
U
زندان تاریک
tenebrific
U
تاریک کننده
somber
U
تاریک غم انگیز
oubliette
U
حبس تاریک
blind
U
تاریک ناپیدا
camera obscura
U
تاریک خانه
darkish
U
نسبتا تاریک
twilit
U
تاریک وروشن
twilight
U
تاریک روشن
to grow dark
U
تاریک شدن
umbra
U
نقطه تاریک
dims
U
: کم نور تاریک
dim
U
: کم نور تاریک
dimmed
U
: کم نور تاریک
cimmerian
U
فلمانی تاریک
cat eyed
U
تاریک بین
twilight
U
تاریک و روشن
darken
U
تاریک شدن
darkens
U
تاریک شدن
sombre
U
تاریک غم انگیز
darkening
U
تاریک شدن
aphotic zone
U
لایه تاریک اقیانوس
astronomical twilight
U
تاریک وروشن نجومی
sombrely
U
بطور تاریک یا افسرده
In the dark corner of the room .
U
در گوشه تاریک اطاق
aston dark space
U
فضای تاریک استن
cathode dark space
U
فضای تاریک کاتد
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
It is getting dark .
U
هوادارد تاریک می شود
murkilly
U
بطور تاریک یا تیره
crookes dark space
U
فضای تاریک هیتورف
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
dark trace tube
U
لامپ تصویر تاریک
dark trace screen
U
صفحه تصویر تاریک
hittorf dark space
U
فضای تاریک کاتد
hittorf dark space
U
فضای تاریک هیتورف
pitchy
U
قیرگون سیاه و تاریک
the narrow house
U
خانه تنگ و تاریک
faraday dark space
U
فضای تاریک فارادی
nautical twilight
U
تاریک و روشن دریایی
anode dark space
U
فضای تاریک اند
aphotic stratum
U
طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone
U
طبقه تاریک اقیانوس
crookes dark space
U
فضای تاریک کاتد
gloaming
U
غروب تاریک و روشن
aphotic stratum
U
لایه تاریک اقیانوس
ambiguity
U
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
blurred black ground
U
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
ambiguities
U
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
tenebrous
U
تاریک وتیره تاریکی اور
camera obscura
U
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
Twilight . In the dusk of the evening .
U
گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
metaphysically
U
از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
opaquely
U
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
inks
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
Try to be home before dark.
U
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
ink
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
dusk
U
تیرگی هواهوای تاریک روشن یا گرگ ومیش
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
U
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
carpet moth
U
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
dims
U
تاریک شدن میرا شدن
dim
U
تاریک شدن میرا شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com