Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sensuous
U
مبنی بر لذات جسمانی
sensuously
U
مبنی بر لذات جسمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self denial
U
ترک لذات نفس
abstemious
U
ممسک در خورد ونوش و لذات
fleshly
U
جسمانی
corporeal
U
جسمانی
carnal
U
جسمانی
physical
U
جسمانی
fleshpots
U
راحتی جسمانی
sentience
U
حساسیت جسمانی
somatization
U
جسمانی کردن
worldly
U
جسمانی مادی
physical movement
U
حرکت جسمانی
physical handicap
U
معلولیت جسمانی
incorporate
U
غیر جسمانی
corporeality
U
جسمانی بودن
corporality
U
هستی جسمانی تن
bodily harm
U
صدمه جسمانی
incorporating
U
غیر جسمانی
bodily
U
واقعا جسمانی
earthen
U
مادی جسمانی
temporal
U
جسمانی زمانی
sensuousness
U
پیروی جسمانی
incorporates
U
غیر جسمانی
outworld
U
دنیای جسمانی
physical fitness
U
امادگی جسمانی
material
U
مادی جسمانی
sensual
U
شهوانی جسمانی
physical
U
مادی جسمانی
in the f.
U
بصورت جسمانی
fleshpot
U
لذایذ جسمانی
marasmus
U
پژمردگی جسمانی
materials
U
مادی جسمانی
profaneness
U
وابستگی بچیزهای جسمانی
rough up
<idiom>
U
حمله وصدمه جسمانی
tussles
U
مسابقه جسمانی کشمکش
substantiated
U
ماهیت جسمانی دادن به
anthropometry
U
انسان سنجی جسمانی
stresses
U
تنش جسمانی- روانی
stress
U
تنش جسمانی- روانی
carnally
U
بطور جسمانی یا شهوانی
tussling
U
مسابقه جسمانی کشمکش
stressing
U
تنش جسمانی- روانی
incarnate
U
دارای شکل جسمانی
tussled
U
مسابقه جسمانی کشمکش
physical anthropology
U
انسان شناسی جسمانی
the outward man
U
ادم جسمانی جسم
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
tussle
U
مسابقه جسمانی کشمکش
physical fitness
U
امادگی عمومی جسمانی
substantiating
U
ماهیت جسمانی دادن به
substantiates
U
ماهیت جسمانی دادن به
dysaesthesia
U
اختلال حواس جسمانی
substantiate
U
ماهیت جسمانی دادن به
somatization disorder
U
اختلال جسمانی کردن
somatoform disorder
U
اختلال جسمانی شکل
infantilism
U
کندی رشد جسمانی وعقلانی
habitus
U
وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
hard as nails
<idiom>
U
ازلحاظ جسمانی قوی درشت وسخت
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
expressive of
U
مبنی بر
based on
U
مبنی بر
nonary
U
مبنی بر عد د نه
reposing upon
U
مبنی بر
bassedon or basedupon
U
مبنی بر
based
U
مبنی
denoting
U
مبنی بر
selectively
U
مبنی بر انتخاب
geomantic
U
مبنی بر رمل
fratricidal
U
مبنی بربرادرکشی
egotistic
U
مبنی بر خودپسندی
visitorial
U
مبنی بر سرکشی
euphuistic
U
مبنی برتصنع
usurious
U
مبنی بررباخواری
equivocatory
U
مبنی برایهام
empiric
U
مبنی بر تجربه
to the effect that
U
مبنی براینکه
theorematic
U
مبنی بر قاعده
monometallic
U
مبنی بر یک فلز
paraphrastic
U
مبنی برتفسیر
impostrous
U
مبنی بر شیادی
misogynic
U
مبنی بربیزاری از زن
mediatorial
U
مبنی بر میانجیگری
matricidal
U
مبنی بر مادرکشی
investigative
U
مبنی بر رسیدگی
octonal
U
مبنی برهشت
irreverential
U
مبنی بر بی حرمتی
octonary
U
مبنی برهشت
inversive
U
مبنی بر قلب
heretical
U
مبنی برفساد
selective
U
مبنی بر انتخاب
castigatory
U
مبنی برتنبیه
suppositional
U
مبنی بر فرض
prophetic
U
مبنی بر پیشگویی
purposive
U
مبنی برمنظور
ill advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
abstentious
U
مبنی برپرهیزکاری
condolatory
U
مبنی برهمدردی
revocatory
U
مبنی بر فسخ
polytheistic
U
مبنی بر شرک
observational
U
مبنی بر مشاهده
dualistic
U
مبنی برخداشناس
sophistic
U
مبنی بر مغالطه
deprecative
U
مبنی بربیمیلی
licentious
U
مبنی بر هرزگی
polytheeistic
U
مبنی بر شرک
causal
U
مبنی بر سبب
retrocessive
U
مبنی برواگذاری ثانوی
negotiatory
U
مبنی بر معامله یا گفتگو
a posteriori
U
مبنی بر تجربه و مشاهده
oblatory
U
مبنی بر نذر یا هدیه
resumptive
U
مبنی برادامه یاتجدید
soritical
U
مبنی برقیام مسلسل
orthoepic
U
مبنی بر درست خوانی
polygamic
U
مبنی بر تعدد ازواج
well intentioned
U
مبنی بر نیت خوب
precrastinative
U
مبنی بر مسامحه یا تعلل
procrastinatory
U
مبنی برمسامحه یاتعلل
phonologic
U
مبنی بر صدا شناسی
rationalistic
U
مبنی براستدلال عقلی
papistic
U
مبنی برپاپ پرستی
rationalistic
U
مبنی براصالت عقل
rose coloured
U
مبنی برخوش بینی
scepsis
U
فلسفه مبنی برتردید
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
negatory
U
مبنی بر نفی یا انکار
appreciatively
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
elenctic
U
مبنی برتکذیب منطقی
cavilling
U
مبنی برخرده گیری
individualistic
U
مبنی بر استقلال تکی
documental
U
مبنی برمدرک یاسند
investigatory
U
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
compatriotic
U
مبنی برهم میهنی
naturalistic
U
مبنی بر طبیعت بازی
commutative
U
مبنی بر تبدیل یامبادله
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
egoistic
U
مبنی بر اثصول خودپرستی
deliberative
U
مبنی بر تامل و مشاوره
acclamatory
U
مبنی برهلهله و تحسین
appreciative
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
skepsisŠskepticŠetc
U
فلسفه مبنی برتردید
in perspective
U
مبنی براصول منافرومرایا
insinuative
U
مبنی بر خود شیرینی
irrepentant
U
مبنی بر عدم پشیمانی
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
inquisitorial
U
مبنی بربازجویی زیاد
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
illusional
U
مبنی باشتباه بینائی
atheistical
U
مبنی برانکار هستی خدا
associational
U
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
traditional
U
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pre-emptive
U
عمل مبنی بر اخذ شفعه
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
intuitive
U
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
petitory
U
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
imperialistic
U
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pluviometric
U
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
abjuratory
U
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
euphonical
U
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
humoristic
U
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciative
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
ritualistic
U
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
empircism
U
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
deistical
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
traditinal
U
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
prefectorial
U
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
communalistic
U
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
revisional
U
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral
U
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
lysenkoism
U
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
autonomy
U
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
U
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic
U
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided
U
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided
U
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological
U
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet
U
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com