Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acclamatory
U
مبنی برهلهله و تحسین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acclaimed
U
تحسین
praising
U
تحسین
applause
U
تحسین
universal applause
U
تحسین
acclaim
U
تحسین
acclaiming
U
تحسین
acclaims
U
تحسین
praises
U
تحسین
acclamation
U
تحسین
praised
U
تحسین
praise
U
تحسین
admirers
U
تحسین کننده
admirer
U
تحسین کننده
taken
U
مورد تحسین
acclamable
U
قابل تحسین
acclamatory
U
تحسین امیز
admiringly
U
از روی تحسین
compelling
<adj.>
U
تحسین برانگیز
approbativeness
U
حس جلب تحسین
approbative
U
تحسین امیز
approbatory
U
تحسین امیز
applausive
U
تحسین امیز
acclamation
U
تحسین و شادی
applaudingly
U
از روی تحسین
take off one's hat to
U
تحسین کردن
to take off one's hat to
U
تحسین کردن
applauder
U
تحسین کننده
applaudable
U
قابل تحسین
approvable
U
شایان تحسین
stupendous
<adj.>
U
قابل تحسین
wonderful
<adj.>
U
قابل تحسین
wondrous
<adj.>
U
قابل تحسین
startling
<adj.>
U
قابل تحسین
amazing
<adj.>
U
قابل تحسین
astonishing
<adj.>
U
قابل تحسین
astounding
<adj.>
U
قابل تحسین
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
قابل تحسین
marvellous
[British]
<adj.>
U
قابل تحسین
marvelous
[American]
<adj.>
U
قابل تحسین
prodigious
<adj.>
U
قابل تحسین
praised
U
تحسین پرستش
ovation
U
تحسین حضار
ovations
U
تحسین حضار
admiration
U
پسند تحسین
admire
U
تحسین کردن
applauds
U
تحسین کردن
admires
U
تحسین کردن
applaud
U
تحسین کردن
applauded
U
تحسین کردن
praising
U
تحسین پرستش
praises
U
تحسین پرستش
admired
U
تحسین کردن
appreciable
U
قابل تحسین
appreciably
U
قابل تحسین
praise
U
تحسین پرستش
admirable
<adj.>
U
قابل تحسین
applauding
U
تحسین کردن
acclamation
U
آفرین
[تشویق]
[تحسین]
ilolater
U
ستایشگر تحسین کننده
self admiration
U
تحسین خود خودپسندی
acclamatory shaus
U
فریادهای تحسین امیز
laudative
U
مربوط به تحسین وتمجید
laudatory
U
مربوط به تحسین وتمجید
overpraise
U
بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to be filled with a
U
تحسین کردن درشگفت شدن
to meet any one's a
U
مورد تحسین کسی واقع شدن
nonary
U
مبنی بر عد د نه
bassedon or basedupon
U
مبنی بر
based on
U
مبنی بر
denoting
U
مبنی بر
reposing upon
U
مبنی بر
based
U
مبنی
expressive of
U
مبنی بر
matricidal
U
مبنی بر مادرکشی
impostrous
U
مبنی بر شیادی
octonary
U
مبنی برهشت
octonal
U
مبنی برهشت
inversive
U
مبنی بر قلب
monometallic
U
مبنی بر یک فلز
misogynic
U
مبنی بربیزاری از زن
irreverential
U
مبنی بر بی حرمتی
polytheeistic
U
مبنی بر شرک
mediatorial
U
مبنی بر میانجیگری
paraphrastic
U
مبنی برتفسیر
polytheistic
U
مبنی بر شرک
investigative
U
مبنی بر رسیدگی
selective
U
مبنی بر انتخاب
selectively
U
مبنی بر انتخاب
egotistic
U
مبنی بر خودپسندی
visitorial
U
مبنی بر سرکشی
usurious
U
مبنی بررباخواری
theorematic
U
مبنی بر قاعده
suppositional
U
مبنی بر فرض
sophistic
U
مبنی بر مغالطه
revocatory
U
مبنی بر فسخ
purposive
U
مبنی برمنظور
heretical
U
مبنی برفساد
dualistic
U
مبنی برخداشناس
euphuistic
U
مبنی برتصنع
licentious
U
مبنی بر هرزگی
abstentious
U
مبنی برپرهیزکاری
equivocatory
U
مبنی برایهام
observational
U
مبنی بر مشاهده
empiric
U
مبنی بر تجربه
condolatory
U
مبنی برهمدردی
causal
U
مبنی بر سبب
to the effect that
U
مبنی براینکه
ill-advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
castigatory
U
مبنی برتنبیه
geomantic
U
مبنی بر رمل
deprecative
U
مبنی بربیمیلی
fratricidal
U
مبنی بربرادرکشی
prophetic
U
مبنی بر پیشگویی
ill advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
retrocessive
U
مبنی برواگذاری ثانوی
cavilling
U
مبنی برخرده گیری
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
commutative
U
مبنی بر تبدیل یامبادله
insinuative
U
مبنی بر خود شیرینی
appreciative
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
resumptive
U
مبنی برادامه یاتجدید
compatriotic
U
مبنی برهم میهنی
soritical
U
مبنی برقیام مسلسل
skepsisŠskepticŠetc
U
فلسفه مبنی برتردید
rose coloured
U
مبنی برخوش بینی
scepsis
U
فلسفه مبنی برتردید
illusional
U
مبنی باشتباه بینائی
appreciatively
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
well intentioned
U
مبنی بر نیت خوب
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
naturalistic
U
مبنی بر طبیعت بازی
deliberative
U
مبنی بر تامل و مشاوره
inquisitorial
U
مبنی بربازجویی زیاد
sensuously
U
مبنی بر لذات جسمانی
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
sensuous
U
مبنی بر لذات جسمانی
individualistic
U
مبنی بر استقلال تکی
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
investigatory
U
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
a posteriori
U
مبنی بر تجربه و مشاهده
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
documental
U
مبنی برمدرک یاسند
egoistic
U
مبنی بر اثصول خودپرستی
negatory
U
مبنی بر نفی یا انکار
polygamic
U
مبنی بر تعدد ازواج
negotiatory
U
مبنی بر معامله یا گفتگو
oblatory
U
مبنی بر نذر یا هدیه
elenctic
U
مبنی برتکذیب منطقی
orthoepic
U
مبنی بر درست خوانی
papistic
U
مبنی برپاپ پرستی
phonologic
U
مبنی بر صدا شناسی
precrastinative
U
مبنی بر مسامحه یا تعلل
rationalistic
U
مبنی براصالت عقل
in perspective
U
مبنی براصول منافرومرایا
irrepentant
U
مبنی بر عدم پشیمانی
rationalistic
U
مبنی براستدلال عقلی
procrastinatory
U
مبنی برمسامحه یاتعلل
petitory
U
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
traditional
U
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
imperialistic
U
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
intuitive
U
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
atheistical
U
مبنی برانکار هستی خدا
associational
U
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
pluviometric
U
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
pre-emptive
U
عمل مبنی بر اخذ شفعه
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
abjuratory
U
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
euphonical
U
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
humoristic
U
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciative
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
ritualistic
U
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciatory
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
deistical
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
prefectorial
U
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
communalistic
U
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
empircism
U
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
traditinal
U
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
revisional
U
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral
U
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
autonomy
U
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
U
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic
U
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com