Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
revisional
U
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revivification
U
تجدید حیات رونق تازه
refreshed
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshes
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refresh
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
resupply
U
تجدید اماد تجدید تدارکات
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
reposing upon
U
مبنی بر
nonary
U
مبنی بر عد د نه
expressive of
U
مبنی بر
based
U
مبنی
denoting
U
مبنی بر
based on
U
مبنی بر
bassedon or basedupon
U
مبنی بر
deprecative
U
مبنی بربیمیلی
to the effect that
U
مبنی براینکه
heretical
U
مبنی برفساد
theorematic
U
مبنی بر قاعده
dualistic
U
مبنی برخداشناس
suppositional
U
مبنی بر فرض
selectively
U
مبنی بر انتخاب
selective
U
مبنی بر انتخاب
egotistic
U
مبنی بر خودپسندی
empiric
U
مبنی بر تجربه
inversive
U
مبنی بر قلب
irreverential
U
مبنی بر بی حرمتی
impostrous
U
مبنی بر شیادی
matricidal
U
مبنی بر مادرکشی
mediatorial
U
مبنی بر میانجیگری
misogynic
U
مبنی بربیزاری از زن
fratricidal
U
مبنی بربرادرکشی
monometallic
U
مبنی بر یک فلز
euphuistic
U
مبنی برتصنع
visitorial
U
مبنی بر سرکشی
investigative
U
مبنی بر رسیدگی
usurious
U
مبنی بررباخواری
geomantic
U
مبنی بر رمل
equivocatory
U
مبنی برایهام
licentious
U
مبنی بر هرزگی
condolatory
U
مبنی برهمدردی
polytheeistic
U
مبنی بر شرک
polytheistic
U
مبنی بر شرک
causal
U
مبنی بر سبب
observational
U
مبنی بر مشاهده
purposive
U
مبنی برمنظور
prophetic
U
مبنی بر پیشگویی
castigatory
U
مبنی برتنبیه
abstentious
U
مبنی برپرهیزکاری
ill advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised
U
مبنی بر بی اطلاعی
paraphrastic
U
مبنی برتفسیر
octonary
U
مبنی برهشت
sophistic
U
مبنی بر مغالطه
octonal
U
مبنی برهشت
revocatory
U
مبنی بر فسخ
oblatory
U
مبنی بر نذر یا هدیه
skepsisŠskepticŠetc
U
فلسفه مبنی برتردید
resumptive
U
مبنی برادامه یاتجدید
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
papistic
U
مبنی برپاپ پرستی
scepsis
U
فلسفه مبنی برتردید
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
irrepentant
U
مبنی بر عدم پشیمانی
rose coloured
U
مبنی برخوش بینی
rationalistic
U
مبنی براستدلال عقلی
rationalistic
U
مبنی براصالت عقل
phonologic
U
مبنی بر صدا شناسی
negotiatory
U
مبنی بر معامله یا گفتگو
orthoepic
U
مبنی بر درست خوانی
polygamic
U
مبنی بر تعدد ازواج
soritical
U
مبنی برقیام مسلسل
negatory
U
مبنی بر نفی یا انکار
inquisitorial
U
مبنی بربازجویی زیاد
precrastinative
U
مبنی بر مسامحه یا تعلل
procrastinatory
U
مبنی برمسامحه یاتعلل
well intentioned
U
مبنی بر نیت خوب
retrocessive
U
مبنی برواگذاری ثانوی
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
a posteriori
U
مبنی بر تجربه و مشاهده
acclamatory
U
مبنی برهلهله و تحسین
appreciative
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
sensuously
U
مبنی بر لذات جسمانی
sensuous
U
مبنی بر لذات جسمانی
commutative
U
مبنی بر تبدیل یامبادله
compatriotic
U
مبنی برهم میهنی
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
investigatory
U
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
individualistic
U
مبنی بر استقلال تکی
elenctic
U
مبنی برتکذیب منطقی
documental
U
مبنی برمدرک یاسند
cavilling
U
مبنی برخرده گیری
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
naturalistic
U
مبنی بر طبیعت بازی
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
insinuative
U
مبنی بر خود شیرینی
appreciatively
U
مبنی بر قدردانی قدرشناس
in perspective
U
مبنی براصول منافرومرایا
egoistic
U
مبنی بر اثصول خودپرستی
illusional
U
مبنی باشتباه بینائی
deliberative
U
مبنی بر تامل و مشاوره
pre-emptive
U
عمل مبنی بر اخذ شفعه
petitory
U
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
intuitive
U
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
associational
U
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
traditional
U
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
atheistical
U
مبنی برانکار هستی خدا
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
imperialistic
U
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pluviometric
U
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
renunciative
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciatory
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
ritualistic
U
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
humoristic
U
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
euphonical
U
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
abjuratory
U
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
traditinal
U
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
prefectorial
U
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
communalistic
U
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
empircism
U
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
deistical
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectoral
U
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy
U
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
U
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
renewing
U
تجدید
renew
U
تجدید
anabiosis
U
تجدید
refreshed
U
تجدید
refreshes
U
تجدید
refresh
U
تجدید
renews
U
تجدید
revivals
U
تجدید
revival
U
تجدید
renewals
U
تجدید
neogenesis
U
تجدید
instauration
U
تجدید
renewal
U
تجدید
recrudescence
U
تجدید
repetition
U
تجدید
reviews
U
تجدید
reviewed
U
تجدید
review
U
تجدید
repetitions
U
تجدید
turnover
U
تجدید
reviewing
U
تجدید
rearmament
U
تجدید تسلیحات
revivor
U
تجدید مرافعه
remarrying
U
تجدید فراش
remarriages
U
تجدید فراش
updated
U
تجدید نظرشده
nonrecurring
U
تجدید نشدنی
reform
U
تجدید نظر
reforms
U
تجدید نظر
update
U
تجدید نظرشده
remarriage
U
تجدید فراش
restoration
U
تجدید بازگرداندن
revolving
U
قابل تجدید
re election
U
تجدید انتخاب
revisionary
U
تجدید نظری
re establish
U
تجدید کردن
rebuilt
U
تجدید بنا
reedify
U
تجدید کردن
re edify
U
تجدید کردن
rapporchment
U
تجدید روابط
re hearing
U
تجدید نظر
furbishing
U
تجدید نظرکردن در
revisal
U
تجدید نظر
furbishing
U
تجدید کردن
furbishes
U
تجدید نظرکردن در
furbishes
U
تجدید کردن
furbished
U
تجدید نظرکردن در
furbished
U
تجدید کردن
reincarnation
U
تجدید تجسم
furbish
U
تجدید نظرکردن در
furbish
U
تجدید کردن
re hearing
U
تجدید محاکمه
it is not subject to review
U
تجدید نظر
recollection
U
تجدید خاطره
recollections
U
تجدید خاطره
reviews
U
تجدید نظرکردن
resumption
U
تجدید شروع
renewable
U
تجدید شدنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com