Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ration basis
U
مبنای جیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
master menu
U
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
Other Matches
flight ration
U
جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
basic ration
U
جیره مقدماتی جیره مبنا
datum
U
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum
U
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
pensions
U
جیره
rationed
U
جیره
rations
U
جیره
stipend
U
جیره
stipends
U
جیره
coupons
U
جیره
pension
U
جیره
rationing
U
جیره
ration allowance
U
حق جیره
ration
U
جیره
allotment
U
جیره
coupon
U
جیره
allotments
U
جیره
rationing
U
جیره بندی
ration
U
جیره غذایی
rations
U
جیره غذایی
rations
U
جیره سربازی
rationed
U
جیره غذایی
allowance
U
جیره حق معاش
dailgy food allowance
U
جیره روزانه
ration in kind
U
معادل جیره
emergency ration
U
جیره اضطراری
allowances
U
جیره حق معاش
ration
U
جیره سربازی
ration strenght
U
کالری جیره
victualling allowance
U
جیره روزانه
field ration
U
جیره صحرایی
combat ration
U
جیره جنگی
flight ration
U
جیره پرواز
combat ration
U
جیره رزمی
field ration
U
جیره رزمی
c ration
U
جیره رزمی
couponing
U
جیره بندی
board wages
U
جیره خشکه
basic ration
U
جیره اصلی
commuted ration
U
جیره نقدی
proviant
U
علیق و جیره
ration allowance
U
پول جیره
rationed
U
جیره سربازی
basic allowance for subsistence
U
جیره نقدی
troop train ration
U
جیره بین راه
credit rationing
U
جیره بندی اعتباری
ration factor
U
ضریب محاسبه جیره
dailgy food allowance
U
جیره غذایی روزانه
rations
U
مقدار جیره روزانه
ration method
U
سبک واگذاری جیره
rationing
U
جیره بندی کردن
livery
U
جیره علیق اسب
sinecure
U
جیره خور ولگرد
rations
U
جیره بندی کردن
rationed
U
جیره بندی کردن
rationed
U
مقدار جیره روزانه
ration
U
جیره بندی کردن
ration
U
مقدار جیره روزانه
rationing system
U
نظام جیره بندی
sinecures
U
جیره خور ولگرد
ration in kind
U
جیره معادل یاجانشین
liveries
U
جیره علیق اسب
exchange rationing
U
جیره بندی ارز
ration strenght
U
انرژی حاصله از جیره
ration return
U
اسناد هزینه جیره
emergency ration
U
جیره فوق العاده
billets
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
food packet
U
جیره بسته بندی شده
rationed goods
U
کالاهای جیره بندی شده
troop train ration
U
جیره طبخی بین راه
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
rationed items
U
اقلام جیره بندی شده
billeting
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
billet
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
food rationing
U
جیره بندی مواد غذائی
rationing of foreign exchange
U
جیره بندی ارز خارجی
ration factor
U
ضریب اماد جیره غذایی
table of food equivalents
U
جدول ارزش جیره غذایی
ternary
U
در مبنای سه
hexadecimal
U
مبنای 61
reconstitute
U
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituting
U
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstitutes
U
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituted
U
خیساندن امادیا جیره خشک شده
refrence
U
مبنای مقایسه
datum line
U
خط مبنای سنجش
on trust
U
بر مبنای اعتبار
rationale
U
مبنای کار
number base
U
مبنای عددی
monetary base
U
مبنای پولی
mobilization base
U
مبنای بسیج
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
ternary
U
سه مبنایی در مبنای سه
sentience
U
مبنای حس وحساسیت
tax base
U
مبنای مالیاتی
fixed radix
U
با مبنای ثابت
unit of issue
U
مبنای توزیع
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
basic of issue
U
مبنای توزیع
force basis
U
مبنای یکان
troop basis
U
مبنای یکان
binary number system
U
سیستم مبنای دو
fire base
U
مبنای اتش
base of fire
U
مبنای اتش
data base
U
مبنای اطلاعات
ration credit
U
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
software base
U
مبنای نرم افزار
force basis
U
یکانهای مبنای هر قسمت
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
chart datum
U
مبنای عمق نقشه
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
ratio decidendi
U
مبنای اصلی تصمیم
wartime load
U
بار مبنای ناو
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
datum plane
U
سطح مبنای اب دریا
datum sweeping mark
U
علامت مبنای روبش
mission load
U
بار مبنای عملیاتی
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
datum plane
U
سطح مبنای ارتفاع
hydrographic datum
U
سطح مبنای اب نگاری
fire support base
U
مبنای پشتیبانی اتش
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
peak load pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
line of site
U
خط تراز یا مبنای افق توپ
keypad
U
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
hydrographic datum
U
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
reference number
U
اعداد مبنای نشانه روی
b
U
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
basic load
U
بار مبنای مهمات یا وسایل
altitude datum
U
سطح مبنای ارتفاع سنجی
pay grade
U
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
denary notation
U
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
ambulance basic relay post
U
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
time preference theory of interest
U
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
iron rations
U
جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
opportunism
U
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
prosyllogism
U
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
majority rule
U
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
rectification
U
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
an unprincipled conduct
U
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
hexadecimal notation
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
gyro plane
U
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hex
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
parametric estimate
U
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
hexadecimal notation
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equities
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
indicted
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
e r p
U
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
f
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
foxing
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
popular front
U
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
allowance
U
جیره دادن فوق العاده دادن
allowances
U
جیره دادن فوق العاده دادن
specification
U
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
push pop stack
U
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
e
U
عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
reference datum
U
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
refereeing
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
referees
U
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
dog
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogging
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogs
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
gyrohorizon
U
افق ژیروسکوپ سطح مبنای ژیروسکوپ
altitude separation
U
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com