English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic of issue U مبنای توزیع
unit of issue U مبنای توزیع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
Other Matches
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
hexadecimal U مبنای 61
ternary U در مبنای سه
refrence U مبنای مقایسه
sentience U مبنای حس وحساسیت
base of fire U مبنای اتش
ration basis U مبنای جیره
force basis U مبنای یکان
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
tax base U مبنای مالیاتی
fixed radix U با مبنای ثابت
fire base U مبنای اتش
data base U مبنای اطلاعات
binary number system U سیستم مبنای دو
on trust U بر مبنای اعتبار
troop basis U مبنای یکان
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
number base U مبنای عددی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U مبنای بسیج
rationale U مبنای کار
computer based U بر مبنای کامپیوتر
datum line U خط مبنای سنجش
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
troop basis U مبنای واگذاری یکان
wartime load U بار مبنای ناو
base reserves U اماد مبنای ذخیره
chart datum U مبنای عمق نقشه
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
datum plane U سطح مبنای اب دریا
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
mission load U بار مبنای عملیاتی
software base U مبنای نرم افزار
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
opportunism U بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
parametric estimate U براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
f U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
e U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
foxing U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
t distribution U توزیع تی
distributions U توزیع
repartition U توزیع
dispensations U توزیع
marketing U توزیع
issue U توزیع
issued U توزیع
issues U توزیع
allotment U توزیع
allotments U توزیع
dissemination U توزیع
distribution U توزیع
dispensation U توزیع
gaussian distribution U توزیع نرمال
gauaaian distribution U توزیع گوسی
functional distribution U توزیع اساسی
frequency distribution U توزیع بسامد
frequency distribution U توزیع فراوانی
distributor U توزیع کننده
fixed system U توزیع ثابت اب
deal U توزیع کردن
administers U توزیع کردن
load distribution U توزیع بار
land distribution U توزیع اراضی
issue commissary U مسئول توزیع
indistributable U غیرقابل توزیع
marketing U بازاریابی و توزیع
distributed U توزیع شده
spatial distribution U توزیع فضائی
administer U توزیع کردن
administered U توزیع کردن
administering U توزیع کردن
fire distribution U توزیع اتش
distributivity U توزیع پذیری
distributively U بشکل توزیع
distribution time U زمان توزیع
distribution system U سیستم توزیع
distribution system U شبکه توزیع
distribution ratio U نسبت توزیع
distribution panel U تابلوی توزیع
wealth distribution U توزیع ثروت
distribution of wealth U توزیع ثروت
issued U توزیع کردن
stresses distribution U توزیع تنشها
symmetrical distribution U توزیع متقارن
deals U توزیع کردن
income distribution U توزیع درامد
exponential distribution U توزیع نمایی
equalizing basin U حوضچه توزیع اب
energy distribution U توزیع انرژی
issue U توزیع کردن
table of distribution U جدول توزیع
distribution of income U توزیع درامد
market channels U مجاری توزیع
generalized function U توزیع [ریاضی]
probability distribution U توزیع احتمال
reseller U توزیع کننده
Excess Distribution U توزیع فراوانی
population distribution U توزیع جمعیت
distributing U توزیع کردن
poisson distribution U توزیع پواسون
distributes U توزیع کردن
rectangular distribution U توزیع مستطیلی
Distribution U توزیع [ریاضی]
distribute U توزیع کردن
random distribution U توزیع تصادفی
random distribution U توزیع بی نظم
reinforcement distribution U توزیع ارماتورها
qualitative distribution U توزیع کیفی
planck distribution U توزیع پلانک
normal distribution U توزیع بهنجار
normal distribution U توزیع نرمال
despatches U توزیع امکانات
despatching U توزیع امکانات
dispatch U توزیع امکانات
dispatched U توزیع امکانات
sample distribution U توزیع نمونه
dispatches U توزیع امکانات
redistribution U توزیع مجدد
stress distribution U توزیع تنش
normal plane U توزیع نرمال
dispatching U توزیع امکانات
revolving top U استوانه توزیع
pareto distribution U توزیع پاراتو
optimal distribution U توزیع ایده ال
optimal distribution U توزیع بهینه
rotation system U توزیع تناوبی
despatched U توزیع امکانات
normalized distribution U توزیع بهنجار
marketing channel U مجرای توزیع
distribution law U قانون توزیع
continuous distributions U توزیع پیوسته
poissan distribution U توزیع پواسن
binomial distribution U توزیع دو جملهای
unissued <adj.> U توزیع نشده
bernoulli distribution U توزیع برنولی
dispense U توزیع کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com