Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
premium
U
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums
U
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
face value
U
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
write down
U
تنزل دادن بهای اسمی سهام
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
gerunds
U
اسمی که از اضافه کردن
gerund
U
اسمی که از اضافه کردن
write down
U
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
imparisyllabic
U
دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
collection of premiums
U
وصول اضافه ارزش سهام
premium statement
U
صورت اضافه ارزش سهام
forfeiture of premiums
U
ضرر اضافه ارزش سهام
compounding a felony
U
سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
divided warrant
U
حواله پرداخت سود سهام
paid in cash share
U
سهام نقدا" پرداخت شده
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
workgroup
U
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
overdraft
U
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts
U
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
Do I have to pay a supplement?
U
آیا من چیزی اضافه باید پرداخت کنم؟
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
deferred share
U
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
dopant
U
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
gaps
U
عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
gap
U
عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
zero stage
U
طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
retrofit
U
وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
binder
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
augend
U
عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید
addressing
U
. که بعد به آن اضافه میشود تا آدرس مورد نظر بدست آید
binders
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
fpad
U
هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
freight payable at destination
U
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
biocidal action
U
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
PGP
U
یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
pos
U
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
capital stock
U
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
maths
U
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
math
U
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
ransom
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransoms
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
wharfage
U
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
promotion money
U
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
stop loss order
U
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
postpaid
U
پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
stoporder
U
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
feather bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
graphics
U
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber
U
محتکر سهام دلال سهام
aerating agent
U
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
stacks
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
strike pay
U
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
accelerators
U
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
mode
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
to subscribe to a charity
U
تعهدپرداخت مبلغی ...
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
charge a sum to
U
مبلغی را به حساب .....گذاشتن
to fine down
U
بادادن مبلغی ازاجاره
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
to borrow an amount
U
مبلغی را قرض گرفتن
[اقتصاد]
credit a sum to someone
U
مبلغی را به حساب بستانکارکسی گذاشتن
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
credit someone with a sum
U
مبلغی را به بستانکار حساب کسی گذاشتن
to p for a sum in the budget
U
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
to run to a quantity
[to run into a sum]
U
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
To incur some heavy expenses.
U
مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
award
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awards
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
debt limit
U
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
denominative
U
اسمی
rated
U
اسمی
trinomial
U
سه اسمی
substantival
U
اسمی
nounal
U
اسمی
onomastic
U
اسمی
nominal
U
اسمی
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
rating
U
رژیم اسمی
rated quantity
U
مقدار اسمی
face value
U
ارزش اسمی
smee battery
U
پیل اسمی
at par
U
بقیمت اسمی
rated voltage
U
ولتاژ اسمی
call price
U
ارزش اسمی
par value
U
ارزش اسمی
at par
U
به قیمت اسمی
face value
U
بهای اسمی
ratings
U
رژیم اسمی
rated duty
U
کار اسمی
nominal value
U
مقدار اسمی
ostensible
U
شریک اسمی
nominal scale
U
مقیاس اسمی
nominal value
U
بهای اسمی
nominal partner
U
شریک اسمی
nominal pitch
U
گام اسمی
nominal price
U
قیمت اسمی
nominal value
U
ارزش اسمی
nominal size
U
اندازه اسمی
nominal rating
U
کار اسمی
nominal load
U
بار اسمی
nominal value
U
قیمت اسمی
rated current
U
جریان اسمی
rated candlepower
U
شمع اسمی
nominal cost
U
هزینه اسمی
nominal capital
U
سرمایه اسمی
nominal data
U
داده اسمی
nominal diameter
U
قطر اسمی
nominal voltage
U
ولتاژ اسمی
nominal price
U
بهای اسمی
nominal wage
U
مزد اسمی
nominal income
U
درامد اسمی
below par
U
کمتر از بهای اسمی
nominal interest rate
U
نرخ بهره اسمی
full load
U
بار خارجی اسمی
nominal load
U
بار خارجی اسمی
n.h.p.
U
توان اسمی دستگاه
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
intermittent rating
U
کار اسمی متناوب
at par
U
قیمت اسمی سند
it answers to its name
U
اسمی است بامسمی
voltage rating of a condenser
U
ولتاژ اسمی خازن
nominal value
U
قیمت اسمی سهمی
above par
U
بالاتر از بهای اسمی
below par
U
کمتر از ارزش اسمی
nominal gross national product
U
محصول ناخالص ملی اسمی
indicated horsepower
U
توان اسب اسمی دستگاه
asthmatic
U
دچار تنگی نفس اسمی
nominal horsepower
U
توان اسب اسمی دستگاه
nominative indepdent
U
اسمی که درحالت نداواقع شود
at par
U
بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
abjectival use of a noun
U
استعمال اسمی به طور صفت
asthmatics
U
دچار تنگی نفس اسمی
pentaptote
U
اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
His name is never mentioned anywhere .
U
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
at par
U
قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
depreciation of currency
U
کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
tolerances
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
nominative appositive
U
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
cation
U
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
tolerance
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com