English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stereo chemistry U مبحث شیمی فضایی
zymurgy U مبحث عمل تخمیر در شیمی علمی
solar flare U تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
actinogram U ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
heliocentric U دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
harmonics U مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
biochemist U متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
biochemists U متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
biochemical U مربوط به شیمی حیاتی یازیست شیمی
geochemistry U شیمی خاک زمین شیمی
biological chemistry U شیمی حیات [زیست شیمی]
biochemistry U شیمی حیات [زیست شیمی]
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
about U راجع به
apropos of U راجع به
with respect to U راجع به
respecting U راجع به
as to U راجع به
in relation to U راجع به
on U راجع به
regarding U راجع به
pertianing U راجع
relative U راجع
pertian U راجع بودن
tuch U راجع بودن به
regard U راجع بودن به
regards U راجع بودن به
regarded U راجع بودن به
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
regarded U رعایت راجع بودن به
regards U رعایت راجع بودن به
in regard to U راجع به در خصوص نسبت به
with relation to U نسبت به راجع به در باره
peronality U انتقادات راجع به شخصیت
regard U رعایت راجع بودن به
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
bestiary U رساله یامقاله راجع بحیوانات
with regard to U نسبت به در باره راجع به در خصوص
my sentiment toward him U انچه من راجع باواحساس میکنم
to expatiate on a subject U راجع یک موضوع زیادگویی کردن
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
She is the talk of the town . U همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
hypochondria U اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
I must think things over. U باید راجع به این چیز ها فکر کنم
hypochondriasis U اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
mammalogy U یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
apocrypha U کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
sunning U خورشید
sun U خورشید
sunned U خورشید
the greater lumen U خورشید
suns U خورشید
sol U خورشید
day star U خورشید
phoebus U خورشید
daystar U خورشید
sun's disk U قرص خورشید
parhelion U عکس خورشید
sol U الهه خورشید
d. of the sun U انحراف خورشید
solar eclipse U گرفت خورشید
declination U میل خورشید
titan U خدای خورشید
titans U خدای خورشید
parhelion U خورشید کاذب
samson U اهل خورشید
helium U گاز خورشید
eclipse of the sun U خورشید گرفتگی
coronas U خرمن خورشید
corona U خرمن خورشید
macule U لکه خورشید
sunlight U نور خورشید
air thread U لعاب خورشید
heliometer U خورشید سنج
mock sun U عکس خورشید
actinometer U پرتوسنج خورشید
perihelion U حضیض خورشید
actinometre U پرتوسنج خورشید
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
heliocentric system U دستگاه خورشید مرکزی
coronel U هاله خورشید وغیره
coronal U هاله خورشید وغیره
opposition jupiter to the sun U تقابل بر جیس با خورشید
anthelion U هاله رو به روی خورشید
helios U دارگونه خورشید خورشیدخدا
parheliacal U مانند عکس خورشید
hour angle U زاویه ساعتی خورشید
chromatosphere U هاله سرخ خورشید
first light U اولین طلیعه خورشید
spectrohelioscope U طیف بین خورشید
sunglow U فلق و شفق خورشید
the setting of the sun U غروب کردن خورشید
sunspot U لکه روی خورشید
topic U مبحث
topics U مبحث
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
pyrheliometer U گرماسنج ونیرو سنج خورشید
The earth moves round the sun . U زمین بدور خورشید می گردد
photoheliograph U دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
sunrise U طلوع خورشید تیغ افتاب
The earth moves round the sun. U زمین دوز خورشید می چرخد
gossamery U لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
perihelion U نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
sunrises U طلوع خورشید تیغ افتاب
heliometer U الت پیمایش قطر خورشید
potamology U مبحث رودخانه ها
tratology U مبحث عجایب
ombrology U مبحث باران
pharmacognosy U مبحث داروشناسی
pharyngology U مبحث حلق
selenology U مبحث ماه
therapeusis U مبحث تداوی
hydrology U مبحث اب شناسی
prosthodontics U مبحث دندانسازی
anatomies U مبحث تشریح
dysgenics U مبحث فسادنسل
head U عنوان مبحث
areology U مبحث مریخ
anatomy U مبحث تشریح
immunology U مبحث مصونیت
goniometry U مبحث زوایا
odontology U مبحث دندان
sarcology U مبحث لحوم
anesthesiology U مبحث بی هوشی
angeology U مبحث فرشتگان
hysterology U مبحث رحم
nasology U مبحث بینی
ophiology U مبحث مارشناسی
atomics U مبحث اتم
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
midnight sun U خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
to screen one's eyes from the sun U از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
snowblink U انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
solunar U حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
spectroheliograph U تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
spectroheliogram U تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
exodontia U مبحث دندان کشی
epistemology U مبحث ارزش و حدودمعرفت
subjects U مبحث موضوع مطالعه
enology U مبحث شراب شناسی
axiological U مبحث نوامیس اخلاقی
tribophysics U مبحث اصطکاک در فیزیک
palynology U مبحث گرده افشانی
ionics U مبحث علمی یونها
astronautics U مبحث کیهان نوردی
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
histopathology U مبحث امراض بافتی
algology U مبحث جلبک شناسی
mineralogy U مبحث معدن شناسی
hyetology U علم یا مبحث بارندگی
meteorology U مبحث تحولات جوی
ornithology U مبحث پرنده شناسی
aesthetics U زیبایی گرایی مبحث
immunogenetics U مبحث مصونیت نژادی
toxicology U مبحث داروهای سمی
catacoustics U مبحث انعکاس صوت
christology U مبحث مسیح شناسی
metric U مبحث بحرووزن شعر
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
prosthetics U مبحث اعضای مضنوعی
subject U مبحث موضوع مطالعه
pneumatology U مبحث موجودات روحانی
conchology U مبحث صدف شناسی
pharmaceutics U مبحث داروها داروگری
crystallography U مبحث بلور شناسی
pathogenesis U مبحث پیدایش ناخوشی
astrophysics U مبحث اجرام سماوی
pedogenesis U مبحث پیدایش جلگه
dynamics U مبحث حرکت اجسام
pedology U مبحث بهداشت کودکان
otology U مبحث ناخوشیهای گوش
rhythmics U مبحث وزن شعر
dogmatics U مبحث شعائر مذهبی
sexology U مبحث مطالعات جنسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com