English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
infect U مبتلا و دچارکردن
infecting U مبتلا و دچارکردن
infects U مبتلا و دچارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
stricken U مبتلا
given U مبتلا
colicky U مبتلا بهقولنج
afflicting U مبتلا کردن
afflicts U مبتلا کردن
unhinged U مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
rheumaticky U مبتلا بهرماتیسم
amnesiac U مبتلا به فراموشی
amnesic U مبتلا به فراموشی
bronchitic U مبتلا به برنشیت
meningitic U مبتلا به مننژیت
constipated U مبتلا بهیبوست
glandered U مبتلا به مشمشه
hemophilic U مبتلا به هموفیلی
tuberculate U مبتلا بمرض سل
varicose U مبتلا به واریس
allergic U مبتلا به آلرژی
afflict U مبتلا کردن
mangy U مبتلا به گری
mangy U مبتلا به جرب
giddy U مبتلا به دوار سر
mangey U مبتلا به گری
mangey U مبتلا به جرب
lepers U مبتلا به جذام
gangrenous U مبتلا به قانقاریا
leper U مبتلا به جذام
septicaemic U مبتلا بگند خونی
stenosed U مبتلا به تنگی نفس
pleuritic U مبتلا به ذات الجنب
plaguer U مبتلا به طاعون کننده
anorexic U مبتلا به بی اشتهایی عصبی
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
psychopath U مبتلا بامراض روانی
spastics U مبتلا به فلج تشنجی
leukotic U مبتلا به مرض لوسمی
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
spastic U مبتلا به فلج تشنجی
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
liverish U مبتلا به مرض جگر
rheumatic U ادم مبتلا بدردمفاصل
bleeder U مبتلا به خون روش
greensick U مبتلا به یرقان سفید
greensick U مبتلا به یرقان ابیض
bleeders U مبتلا به خون روش
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
gapy U مبتلا به دهن دره
cachectic U مبتلا بسوء هاضمه وضعف
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
carsick U مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
diabetic U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
diabetics U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
seasick U مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick U مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
spastical U تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com