English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
giddy U مبتلا به دوار سر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capstan U میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
given U مبتلا
stricken U مبتلا
rotating U دوار
winched U دوار
winch U دوار
winches U دوار
winching U دوار
rotatory U دوار
giddy U دوار
capstan U دوار
circler U دوار
rotary U دوار
gyrant U دوار
pivoting U دوار
bronchitic U مبتلا به برنشیت
afflicting U مبتلا کردن
infect U مبتلا و دچارکردن
lepers U مبتلا به جذام
amnesic U مبتلا به فراموشی
infecting U مبتلا و دچارکردن
infects U مبتلا و دچارکردن
glandered U مبتلا به مشمشه
hemophilic U مبتلا به هموفیلی
meningitic U مبتلا به مننژیت
afflicts U مبتلا کردن
afflict U مبتلا کردن
leper U مبتلا به جذام
varicose U مبتلا به واریس
colicky U مبتلا بهقولنج
rheumaticky U مبتلا بهرماتیسم
mangey U مبتلا به جرب
mangey U مبتلا به گری
mangy U مبتلا به جرب
mangy U مبتلا به گری
allergic U مبتلا به آلرژی
gangrenous U مبتلا به قانقاریا
tuberculate U مبتلا بمرض سل
unhinged U مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
amnesiac U مبتلا به فراموشی
constipated U مبتلا بهیبوست
capstan wheel U چرخ دوار
rotary valve U شیر دوار
circulating pump U پمپ دوار
gipsy U گردونه دوار
winch driver U متصدی دوار
rotary switch U کلید دوار
rotary field U میدان دوار
rotary converter U مبدل دوار
rotary axis U محور دوار
race ring U سینی دوار
spheroid U بیضوی دوار
rotary furnace U کوره دوار
jenny U جراثقال دوار
paraboloid of revolution U سهموی دوار
windlass U دوار لنگر
drummed U گردونه دوار
windlasses U دوار زنجیر
cable holder U دوار زنجیر
drum U گردونه دوار
windlasses U دوار لنگر
windlass U دوار زنجیر
septicaemic U مبتلا بگند خونی
bleeders U مبتلا به خون روش
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
stenosed U مبتلا به تنگی نفس
plaguer U مبتلا به طاعون کننده
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
rheumatic U ادم مبتلا بدردمفاصل
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
bleeder U مبتلا به خون روش
pleuritic U مبتلا به ذات الجنب
greensick U مبتلا به یرقان ابیض
greensick U مبتلا به یرقان سفید
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
anorexic U مبتلا به بی اشتهایی عصبی
gapy U مبتلا به دهن دره
psychopath U مبتلا بامراض روانی
spastics U مبتلا به فلج تشنجی
spastic U مبتلا به فلج تشنجی
liverish U مبتلا به مرض جگر
leukotic U مبتلا به مرض لوسمی
rotary cement klin U کوره سیمان دوار
vertigo U دوار سر چرخش بدور
rotary piston machanism U مکانیزم پیستون دوار
roundlet U کمی گرد و دوار
support roller U رینگ وطوقه دوار
wheel printer U چاپگر چرخ دوار
heave around U به کار انداختن دوار
veer on power U با دوار زنجیر دادن
colorado U تیغه دوار ماهیگیری
anchor engine U موتور دوار لنگر
daisy wheel printer U چاپگر چرخ دوار
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
wildcats U گیره دوار لنگر
capstan lathe U ماشین تراش دوار
wildcat U گیره دوار لنگر
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
cachectic U مبتلا بسوء هاضمه وضعف
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
gyratory crusher U ماشین سنگ شکن دوار
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
diabetics U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
carsick U مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
diabetic U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
heave around U شروع به کار کشیدن طناب با دوار
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
daisy wheel U عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
racers U ریل یا سرسره دوار برجک توپ
mine winch U دوار مین جمع کنی ناو
racer U ریل یا سرسره دوار برجک توپ
skate mount U پایه دوار مسلسل روی خودرو
seasick U مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
gyro U وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick U مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
gyro rotor U چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
tilting mixer U نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
race ring U رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
heliocentric U دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
capstan U چرخ لنگر دوار چرخ تسمه
spastical U تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com