Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
foreman
U
مباشر کارگران
foremen
U
مباشر کارگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
workers
U
کارگران
labours
U
کارگران
blue collar employees
U
کارگران
overseers
U
مباشر
overseer
U
مباشر
superintendents
U
مباشر
proctor
U
مباشر
steward
U
مباشر
seneschal
U
مباشر
stewards
U
مباشر
case of need
U
مباشر
district overseer
U
مباشر
foremen
U
مباشر
intendant
U
مباشر
foreman
U
مباشر
ganger
U
مباشر
conductors
U
مباشر
conductor
U
مباشر
principal offender
U
مباشر
churchwarden
U
مباشر
superintendent
U
مباشر
supervisors
U
مباشر
supervisor
U
مباشر
managers
U
مباشر
manager
U
مباشر
perpetrator
U
مباشر
perpetrators
U
مباشر
churchwardens
U
مباشر
minders
U
مباشر
minder
U
مباشر
bailiffs
U
مباشر
bailiff
U
مباشر
labor service
U
اتحادیه کارگران
skilled workers
U
کارگران متخصص
labour union
U
اتحادیه کارگران
Company town
U
شهرک کارگران
farm labors
U
کارگران مزارع
manual workers
U
کارگران دستکار
dormitory-suburb
U
خوابگاه کارگران
labourunion
U
اتحادیه کارگران
farm labors
U
کارگران کشاورزی
workforce
U
شمار کارگران
industrial workers
U
کارگران صنعتی
wildcat strike
<idiom>
U
اعتصاب کارگران
labor union
U
اتحادیه کارگران
labor unions
U
اتحادیه کارگران
picket lines
U
صف کارگران اعتصابی
picket line
U
صف کارگران اعتصابی
superintendents
U
نافر مباشر
commissary
U
گماشته مباشر
forehands
U
سرعمله مباشر
supervisory
U
مباشر پیشه
steward
U
مباشر نافر
commissaries
U
گماشته مباشر
coxswain
U
مباشر کشتی
superintendent
U
نافر مباشر
shipper
U
مباشر حمل
stewards
U
مباشر نافر
supervisory staff
U
کارمندان مباشر
forehand
U
سرعمله مباشر
work people
U
کارگران طبقه کارگر
the men were locked out
U
در را بروی کارگران بستند
profit-sharing
U
سهم کارگران از سود
waterside workmen
U
کارگران کنار دریا
griddles
U
غربال سیمی کارگران
griddle
U
غربال سیمی کارگران
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
profit sharing
U
سهم کارگران از سود
caboose
U
اطاق کارگران قطار
ship broker
U
مباشر مالکین کشتی
perpetrators
U
مباشر در جرم مرتکب
perpetrator
U
مباشر در جرم مرتکب
to unionise
[British E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
to unionize
[American E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
All of the workers want to go.
U
تمام کارگران می خواهند بروند
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
managing board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
principal offender
U
مباشر در جرم مجرم اصلی
board of managers
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
ship's husband
U
مباشر و مالک نماینده کشتی
knobstick
U
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
it spells ruin to the workmen
U
متضمن خانه خرابی کارگران است
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
barracked
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
barracking
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com