Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
armageddon
U
مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armageddon
U
مبارزهء نهایی
day of reckoning
U
روز قیامت
the end sanctifies the means
U
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
flying dutchman
U
ملوان هلندی که محکوم شد تا روز قیامت روی دریا بماند
telic
U
نهایی دارای هدف نهایی
wellness
U
نیکی
benefice
U
نیکی
beneficence
U
نیکی
goodness
U
نیکی
benefaction
U
نیکی
propitiousness
U
نیکی
picnicking
U
پیک نیکی
do good
U
نیکی کردن
do good to others
U
بدیگران نیکی کنید
Ferdowsi left a good name behind.
U
نام نیکی از فردوسی بجای مانده
utilitarianism
U
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
doomsday
U
روز قیامت روز داوری
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
favour
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favoring
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favours
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favor
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favored
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favors
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
finals
U
نهایی
definitive
U
نهایی
ultimate
U
نهایی
privy
U
نهایی
terminals
U
نهایی
ultimata
U
نهایی
peremptory
U
نهایی
ultimatum
U
نهایی
closing
U
نهایی
conclusive
U
نهایی
definite
<adj.>
U
نهایی
ultimatums
U
نهایی
terminal
U
نهایی
final
U
نهایی
high limit
U
حد نهایی
semifinal
U
نیمه نهایی
second check
U
بررسی نهایی
elevation stop
U
حد نهایی درجه
differential cost
U
ارزش نهایی
net result
U
نتیجه نهایی
differential cost
U
هزینه نهایی
end strength
U
استعداد نهایی
quarterfinal
U
یک چهارم نهایی
ultimate load
U
بار نهایی
final
U
مسابقه نهایی
ultimate stress limit
U
حد تنش نهایی
terminuses
U
ایستگاه نهایی
terminus
U
ایستگاه نهایی
top speed
U
سرعت نهایی
grail
U
هدف نهایی
ultimate strength
U
مقاومت نهایی
last word
<idiom>
U
نظر نهایی
ultimate stress
U
تنش نهایی
try-outs
U
تمرین نهایی
semi-final
U
نیمه نهایی
finals
U
مسابقه نهایی
end product
U
محصول نهایی
end product
U
فراورده نهایی
home stretch
U
مرحله نهایی
semi-finals
U
نیمه نهایی
semi finals
U
نیمه نهایی
quarter-finals
U
یک چهارم نهایی
quarter-final
U
یک چهارم نهایی
quarter final
U
یک چهارم نهایی
ultimate analysis
U
تجزیه نهایی
try-out
U
تمرین نهایی
ultimate speed
U
سرعت نهایی
final velocity
U
سرعت نهایی
draft
U
نیمه نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
drafts
U
نیمه نهایی
final value
U
ارزش نهایی
incremental cost
U
هزینه نهایی
limiting value
U
ارزش نهایی
margin utility
U
مطلوبیت نهایی
incremental cost
U
هزینه نهایی
extra expenses
U
هزینه نهایی
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
ultimata
U
هدف نهایی
ultimatum
U
هدف نهایی
ultimatums
U
هدف نهایی
final term
U
جمله نهایی
final judgement
U
حکم نهایی
final assembly
U
مونتاژ نهایی
final assembly
U
نصب نهایی
final diameter
U
قطر نهایی
final act
U
سند نهایی
final destination
U
مقصد نهایی
final cut
U
برش نهایی
extreme range
U
برد نهایی
extreme position
U
وضعیت نهایی
final result
U
نتیجه نهایی
final report
U
گزارش نهایی
final position
U
وضعیت نهایی
final payment
U
پرداخت نهایی
end user
U
کاربر نهایی
final drive
U
گرداننده نهایی
finalize
U
بمرحله نهایی رساندن
decreasing marginal cost
U
هزینه نهایی نزولی
finalized
U
بمرحله نهایی رساندن
finalises
U
بمرحله نهایی رساندن
front end
U
نرم افزار نهایی
finalised
U
بمرحله نهایی رساندن
end user
U
استفاده کننده نهایی
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
margin land
U
حد نهایی بازده زمین
finalising
U
بمرحله نهایی رساندن
diminishing marginal utility
U
فایده نهایی نزولی
ultimate strength
U
مقاومت یا استحکام نهایی
face formwork
U
قالب بندی نهایی
finalizes
U
بمرحله نهایی رساندن
finalizing
U
بمرحله نهایی رساندن
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
final invoice
U
صورت حساب نهایی
finishing strokes
U
دست کاری نهایی
final heading
U
مسیر پرواز نهایی
mechanicals
U
نتیجه نهایی تجسمی
no wind position
U
محل نهایی هواپیما
aircraft rigging
U
تنظیم نهایی هواپیما
ultimate tensile stress
U
تنش کشش نهایی
tail end
U
قسمت نهایی انتها
terminal repeater
U
تقویت کننده نهایی
margine efficiency of capital
U
بازده نهایی سرمایه
final decision
U
رای قطعی و نهایی
terminal ballistics
U
بالیستیک نهایی گلوله
ultimacy
U
حالت نهایی غائیت
marginal costing
U
هزینه یابی نهایی
final approach
U
مسیر نهایی فرود
final measurement
U
اندازه گیری نهایی
finale
U
اهنگ نهایی اخر
World Series
U
مسابقات نهایی بیسبال
endings
U
بخش نهایی چیزی
ending
U
بخش نهایی چیزی
backdoor
U
وسیله نهایی یا زیرجلی
finales
U
اهنگ نهایی اخر
pay off
U
جزای کیفر نتیجه نهایی
printouts
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
printout
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
returning
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
end product
U
قطعات حاصله دستگاه نهایی
reserve price
U
قیمت نهایی بهای قطعی
returns
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
scope
U
نقطه توجه طرح نهایی
return
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
diminishing marginal utility
U
نزولی بودن مطلوبیت نهایی
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
diminishing marginal product
U
منحنی نزولی محصول نهایی
returned
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
final heading
U
سمت پرواز یا حرکت نهایی
final drive
U
چرخ گرداننده نهایی شنی
final shaving
U
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
showdowns
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
showdown
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
finallist
U
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
imprisonment
U
محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
quarterfinal
U
دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
surf off
U
دور نهایی مسابقه موج سواری
tag line
U
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
semifinalist
U
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
all the way
U
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
threshholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
quarterfinalist
U
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
thresholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
ultimate tensile strength
U
حد نهایی کشش و استحکام نخ
[قبل از پاره شدن]
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
sprocket
U
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
interrupt
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
decision altitude
U
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
interrupts
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
omphalos
U
میان
center
U
میان
crosscut
U
میان بر
mongst
U
میان
middling
U
میان
half back
U
میان
midrib
U
رگ میان
per
U
از میان
cross country
U
میان بر
overthwart
U
از میان
shortcut
U
میان بر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com