English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Do you call this living ? Some life ! U این هم شد زندگه ؟
To live in affluence . U درنازونعمت زندگه کردن
To live from hand to mouth . U دست به دهن زندگه کردن
I live in the apartment(flat) below. U درآپارتمان زیری زندگه می کنم
Adventurism is the salt of life . U ماجرا جوئی شور ونمک زندگه است
briefly speaking U مختصر کنیم
let us be brief U کوتاه کنیم
let us say U فرض کنیم
let us play U بازی کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
automatons U ماشین
motor- U ماشین
automaton U ماشین
machanist U ماشین چی
freeze-up U ماشین
pressmen U ماشین چی
gin U ماشین
plant U ماشین
gins U ماشین
motored U ماشین
motors U ماشین
motor U ماشین
pressman U ماشین چی
plants U ماشین
engine U ماشین
machine U ماشین
machines U ماشین
runners U ماشین چی
runner U ماشین چی
wheels U رل ماشین
wheeling U رل ماشین
wheel U رل ماشین
apparatus U ماشین
mill U ماشین
mills U ماشین
mechanisms U ماشین
machined U ماشین
mechanism U ماشین
frictional machine U ماشین مالشی
electrostatic machine U ماشین الکتروستاتیکی
dry dredger U ماشین حفار
dump car U ماشین شهرداری
computer U ماشین متفکر
edging machine U ماشین لب خم کنی
enginery U ماشین الات
computer U ماشین حساب
electric machine U ماشین الکتریکی
engine order U دستور ماشین
engine man U ماشین کار
cash register U ماشین صندوقداری
cash registers U ماشین صندوقداری
holtz machine U ماشین هولتس
hood bonnet U کاپوت ماشین
ignition generator U دینام ماشین
lisp machine U ماشین لیسپ
machinary U ماشین الات
machine made U ساخت ماشین
machine address U نشانی ماشین
machine address آدرس ماشین
machine based U مبتنی بر ماشین
machine builder U ماشین ساز
machine building U ماشین سازی
adder U ماشین جمع
adders U ماشین جمع
hydraulic machine U ماشین اب بلندکنی
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
ignition switch U سویچ ماشین
induction machine U ماشین القایی
induction machine U ماشین القائی
inductive machine U ماشین القائی
infernal machine U ماشین اتش زا
automatic machine U ماشین تراش
learning machine U ماشین فراگیر
machine capacity U فرفیت ماشین
hood U کاپوت ماشین
acyclic machine U ماشین تک قطب
unipolar machine U ماشین تک قطب
adding machine U ماشین افزایشگر
machine code U دستورالعملهای ماشین
ambulance car U ماشین تصادفات
motorway U راه ماشین رو
analytical engine U ماشین تحلیلی
gearing U دندههای ماشین
arithmometer U ماشین حساب
comptometer U ماشین حساب
automatic stub lathe U ماشین تراش
accounting machine U ماشین حسابداری
motorways U راه ماشین رو
station wagons U ماشین کبریتی
station wagon U ماشین کبریتی
reapers U ماشین درو
reaper U ماشین درو
tank U ماشین سوخت
tank U باک ماشین
cropper U ماشین موزنی
chauffeurs U راننده ماشین
hoods U کاپوت ماشین
chauffeuring U راننده ماشین
machine code U رمز ماشین
bare machine U ماشین لخت
beading machine U ماشین روکوب
chief engineer U مدیر ماشین
commutating machine U ماشین جابجاگری
commutator machine U ماشین کموتاتودار
typing U ماشین نویسی
computers U ماشین الکترونیکی
computers U ماشین حساب
computers U ماشین متفکر
chauffeur U راننده ماشین
computer U ماشین الکترونیکی
dish washer U ماشین طرفشویی
ditcher U ماشین نهر کن
chauffeured U راننده ماشین
chess machine U ماشین شطرنج
belt pully U فلکه ماشین
blower engine U ماشین دمنده
knitting machines U ماشین کش بافی
buldozer U ماشین اهنگری
bumper guard U سپر ماشین
calculating machine U ماشین حساب
calculating machine U ماشین محاسباتی
calculating machine U ماشین محاسبه
calculator mode U مد ماشین حساب
carfare U کرایه ماشین
carload U بقدرفرفیت یک ماشین
knitting machine U ماشین کش بافی
donkey engine U ماشین بخارکوچک
tar spraying machine U ماشین قیرپاش
cl U مخفف یک ماشین پر
pinball machine U ماشین پینبال
pinball machines U ماشین پینبال
washing machines U ماشین رختشویی
aerial ladder truck ماشین آتشنشانی
for a car U برای هر ماشین
typewritter U ماشین نویس
weldor U ماشین جوشکاری
teaching machine U ماشین اموزش
teaching machine U ماشین تدریس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com