English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
solicitous U مایل نگران
solicitously U مایل نگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perturbed U نگران
anguished U نگران
agaze U نگران
agag U نگران
apprehensive U نگران
uptight U نگران
agog U نگران
bated U مشتاقو نگران
shook up <idiom> U نگران ،ناراحت
never mind <idiom> U نگران نباش
worked up <idiom> U عصبانی ،نگران
Don't worry! <idiom> U نگران نباش!
off-putting U نگران کننده
bother U نگران شدن
bothered U نگران شدن
bothering U نگران شدن
bothers U نگران شدن
worries U نگران کردن
worry U نگران کردن
cark U نگران شدن
anguish U نگران کردن
look for U نگران بودن
Don't worry about it! <idiom> U در موردش نگران نباش!
I am not worried about it. U من در موردش نگران نیستم.
weigh on/upon <idiom> U نگران کردن شخص
You need spare no expense . U نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
let the chips fall where they may <idiom> U نگران نتیجه یک کشف نبودن
concerns U دلواپس کردن نگران بودن
Take no thought of the morrow. U نگران فردا [آینده] نباش.
bag of nerves U آدم بی نهایت عصبانی و نگران
nervous Nelly U آدم همیشه نگران و دلواپس
bundle of nerves U آدم بی نهایت عصبانی و نگران
nervous wreck U آدم بی نهایت عصبانی و نگران
concern U دلواپس کردن نگران بودن
jitterbug U آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person U آدم همیشه نگران و دلواپس
write off <idiom> U پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
We were all so anxious about you. U ما همه به خاطر تو اینقدر نگران بودیم.
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
to lose sleep over something [someone] <idiom> U بخاطر چیزی [کسی] نگران بودن ا [صطلاح روزمره]
greenwash U نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
oblique U مایل کج
oblique U مایل
pitching U مایل
inclinable U مایل
bevel U مایل
bevel U پخ مایل
studious to do a thing U مایل
slantingly U کج یا مایل
sideling U مایل
rath U مایل
propense U مایل
nothing loath U مایل
loxodrome U خط مایل
rathe U مایل
lickerish U مایل
italic U مایل
studious of doing a thing U مایل
f. of books U مایل به کت اب
declivous U مایل
willful U مایل
bevelled U مایل
inclined U مایل
sloping U مایل
skewing U مایل
agreeable U مایل
gauche U مایل
miles U مایل
interested U مایل
skews U مایل
willing U مایل
skew U مایل
sidling U مایل
slanting U مایل
mile U مایل
desirous U مایل
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
wilful U مشتاق مایل
gaff U میله مایل
oblique system U سیستم مایل
lief U مطلوب مایل
nautical mile U مایل دریایی
he has a good mind U مایل است
he is f. her U مایل اوست
he was found of her U مایل او بود
nautical miles U مایل دریایی
three point perspective U پرسپکتیو مایل
incline plane U سطح مایل
inclined compression U فشار مایل
inclined drilling U حفاری مایل
inclined face of dam U نمای مایل سد
mile ohm U مایل- اهم
oblique lattice U شبکه مایل
recessive U مایل ببازگشت
the mast has raked U مایل کردن
the mast has raked U مایل شدن
fond U مایل مشتاق
statute mile U مایل رسمی
sourish U مایل به ترشی
side flow weir U سر ریز مایل
fondest U مایل مشتاق
solicitous to go U مایل به رفتن
slant range U برد مایل
to incline to green U یا مایل بودن
viridescent U مایل به سبز
oblique perspective U پرسپکتیو مایل
oblique projection U تصویر مایل
oblique rotation U چرخش مایل
oblique section U مقطع مایل
blueish U مایل به ابی
obliquely U بطور مایل
xanthic U مایل به زردی
oppositive U مایل به ضدیت
whity U مایل به سفید
whitey U مایل به سفید
fonder U مایل مشتاق
bluish U مایل به ابی
chamfer U مایل شدن
purply U مایل به ارغوانی
centripetal U مایل به مرکز
aslant U حرکت مایل
cant U سطح مایل
caramel U مایل به قرمز
liked U مایل بودن
bitterish U مایل به تلخی
like U مایل بودن
reddish U مایل بقرمز
caramels U مایل به قرمز
yellowish U مایل بزردی
aslant U بطور مایل
albescent U مایل به سفیدی
greyish U مایل به خاکستری
likes U مایل بودن
comatant U مایل بجنگ
awry U بطور مایل
purplish U مایل به ارغوانی
greeny U مایل بسبز
geographical mile U مایل جغرافیایی
flavescent U مایل بزردی
suntan U قهوه مایل بسرخ
suntans U قهوه مایل بسرخ
reddish U مایل بسرخی زننده
umber قهوه ای مایل به زرد
pinkish U مایل به رنگ صورتی
bay U سرخ مایل به قرمز
sloping barrel vault U طاق ضربی مایل
sloping barrel vault U سقف گهوارهای مایل
auburn U قهوهای مایل به قرمز
hoary U سفید مایل به خاکستری
purple red U قرمز مایل به ارغوانی
incilnable to do something U مایل کردن بکاری
pea green U زرد مایل بسبز
brownish U مایل به قهوهای یاخرمایی
they canŠif they so wishŠ..... U اگر مایل باشندمیتوانند...........
roll piercing process U روش نورد مایل
tattletale gray U سفید مایل بخاکستری
baying U سرخ مایل به قرمز
mph U مخفف مایل در ساعت
bays U سرخ مایل به قرمز
to be prepared to go U مایل به رفتن بودن
swart U سبزه مایل به سیاه
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
inclined coil meter U سنجه با پیچک مایل
rubicund U رنگ مایل به قرمز
inclined barrel arch U طاق ضربی مایل
inclined barrel arch U طاق گهوارهای مایل
homosexuals U مایل به جنس خود
griseous U خاکستری مایل به ابی
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
cuesta U جلگه مایل یااریب
he is indisposed to go U مایل نیست برود
he is not willing to go U مایل برفتن نیست
green with a blue tint U سبز مایل به ابی
he was not inclined to go U مایل برفتن نبود
grege U اردهای مایل به خاکستری
inclined shear plane U سطح برش مایل
scarlet U قرمز مایل به زرد
blackish U مایل به سیاه تیره
low oblique U عکس مایل پایین
bayed U سرخ مایل به قرمز
luteovirescent U زرد مایل بسبز
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
he was found of her U باو مایل بود
buffyy U مایل به رنگ نخودی
canescent U سفید مایل به تار
isabel U زرد مایل به خاکستری
isabella U زرد مایل به خاکستری
homosexual U مایل به جنس خود
lama U رنگ زرد مایل بقرمز
It's about 2 miles from ... آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
rust U رنگ قرمز مایل به قهوه ای
lamas U رنگ زرد مایل بقرمز
carbuncles U رنگ نارنجی مایل به قرمز
carbuncle U رنگ نارنجی مایل به قرمز
taupe U رنگ خاکستری مایل به قهوهای
mahogany U رنگ قهوهای مایل به قرمز
cedars U رنگ قرمز مایل به زرد
tan U مازویی قهوهای مایل به زرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com