Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phosphate esters
U
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydro kinetic
U
وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
hardened site
U
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
exothermic
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress
U
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis
U
تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
hydrolic
U
هیدرولیکی
hydraulic jack
U
جک هیدرولیکی
hydraulic
U
هیدرولیکی
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیکی
hydraulic line
U
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic lock
U
قفل هیدرولیکی
hydraulic motor
U
موتور هیدرولیکی
hydraulic press
U
پرس هیدرولیکی
hydraulic pressure
U
فشار هیدرولیکی
hydraulic pump
U
پمپ هیدرولیکی
hydraulic pipe
U
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic tappet
U
تاپت هیدرولیکی
hydrolic pump
U
پمپ هیدرولیکی
oil hydraulic transmission
U
گیربکس هیدرولیکی
oil drive unit
U
گیربکس هیدرولیکی
fully hydraulic machine
U
دستگاه تماما " هیدرولیکی
hydraulic booster unit
U
تقویت کننده هیدرولیکی
hydraulic shock absorber
U
کمک فنر هیدرولیکی
emission
U
دفع مایعات
equilibrium
U
حد تعادل مایعات
hosghead
U
پیمانه مایعات
succussion
U
لرزش مایعات
emissions
U
دفع مایعات
viscosity
U
چسبندگی مایعات
balanced actuator
U
سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
hydraulics
U
هیدرولیک مکانیک مایعات
wet tank
U
تانکر حمل مایعات
hydrostatics
U
علم تعادل مایعات
buttery
U
[انبار غذا و مایعات]
rundlet
U
واحدگنجایش مایعات قدیمی
runlet
U
واحدگنجایش مایعات قدیمی
aeration
U
هوا دادن به مایعات
hydrokinetics
U
علم جنبش مایعات
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
agitator
U
اسباب بهم زدن مایعات
wet cooper
U
سازنده چلیک برای مایعات
pneumercator
U
شاغول سنجش ارتفاع مایعات
agitators
U
اسباب بهم زدن مایعات
hydrometer
U
الت سنجش وزن ویژه مایعات
turbulator
U
اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
fluid ounces
U
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounce
U
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
hydrometallurgy
U
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
actuator piston
U
قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
chevron seal
U
کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
liquid measure
U
مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
fluor
U
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
die casting
U
روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
fluid dram
U
واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerostatics
U
مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
back pressure valve
U
سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
resistors
U
مقاوم
plasma plating
U
مقاوم
tolerant
U
مقاوم
resistant
U
مقاوم
refractory
U
مقاوم
resisters
U
مقاوم
resistor
U
مقاوم
resister
U
مقاوم
renitent
U
مقاوم
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
viscosity valve
U
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
hardened site
U
پایگاه مقاوم
adamant
U
مقاوم یکدنده
water resistant
U
مقاوم در برابر اب
counterpoise
U
نیروی مقاوم
weatherproof
U
مقاوم در برابرهوا
resistive force
U
نیروی مقاوم
stabile
U
مقاوم در برابرگرما
resisting moment
U
لنگر مقاوم
rigid cores
U
هستههای مقاوم
stand up
<idiom>
U
مقاوم بودن
moment of resistence
U
لنگر مقاوم
forcing cone
U
مخروط مقاوم
adamantly
U
مقاوم یکدنده
wet stowage
U
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
resistance to cracking
U
مقاوم در برابر شکستگی
heat resisting steels
U
فولادهای مقاوم حرارتی
torsion resistant
U
مقاوم در برابر پیچش
resistance to tempering
U
مقاوم در برابر بازپخت
resistance to failure
U
مقاوم در برابر ترک
resistant to heat
U
مقاوم در برابر گرما
drag force
U
نیروی مقاوم حرکت
drag chain conveyor
U
نقاله با زنجیر مقاوم
swelling resistant
U
مقاوم در برابر تورم
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
creep resistant
U
مقاوم در برابر خزش
heat fast paint
U
رنگ مقاوم گرما
internal resisting moment
U
لنگر مقاوم درونی
passive earth pressure
U
رانش مقاوم خاک
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
wear resistant
U
مقاوم در بربر سائیدگی
passive earth pressure
U
فشار مقاوم خاک
lightfast
U
مقاوم در برابر نور
zero lash
U
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
resistor
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
acid resistant
U
ماده مقاوم در برابر اسید
insulant
U
ماده مقاومت کننده مقاوم
deadman
U
پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
thermistor
U
الت مقاوم درمقابل برق
stainless steel
U
فولاد مقاوم در برابر خوردگی
earthquake proof foundation
U
غیر مقاوم درمقابل زلزله
resister
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
resistors
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
fracture proof
U
مقاوم در برابر شکستگی نشکن
resisters
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
resistance to plastic deformation
U
مقاوم در برابر تغییر شکل
defendant
U
مقاوم درمقابل زور و فشار
defendants
U
مقاوم درمقابل زور و فشار
resistance to corrosion
U
مقاوم در برابر زنگ زدگی
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
resistance to deflaction
U
مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
acid fast
U
مقاوم در برابر رنگ بری اسید
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
incolen
U
الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
cassette
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
monel
U
الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
cassettes
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
immune
U
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
stiff
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
plasma plating
U
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
photoresist
U
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
cylinder liner
U
رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
temperature
U
حرارت
enthrusiasm
U
حرارت
fervidity
U
حرارت
fervidness
U
حرارت
pyogenic
U
حرارت زا
vehemence
U
حرارت
warmth
U
حرارت
ardour
U
حرارت
adust
U
با حرارت
mettlesome
U
با حرارت
verve
U
حرارت
heat
U
حرارت
warms
U
با حرارت
fires
U
حرارت
warmed
U
با حرارت
fired
U
حرارت
heats
U
حرارت
fire
U
حرارت
warmest
U
با حرارت
ardor
U
حرارت
hotness
U
حرارت
temperatures
U
حرارت
warm
U
با حرارت
clammy
U
بی حرارت
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
low heat cement
U
سیمان کم حرارت
temperatures
U
درجه حرارت
impetuosity
U
تندی حرارت
heat of hydration
U
حرارت ئیدراسیون
heat expansion
U
انبساط حرارت
zeal
U
ذوق حرارت
fervently
U
از روی حرارت
transformation of heat
U
تبادل حرارت
heat transfer
U
انتقال حرارت
heat unit
U
واحد حرارت
temperature
U
درجه حرارت
impressment
U
جدیت حرارت
interchange of heat
U
تبادل حرارت
energetically
U
از روی حرارت
heat exchange
U
تبادل حرارت
heat economy
U
اقتصاد حرارت
gradient
U
افت حرارت
central heating
U
حرارت مرکزی
heat
U
حرارت دادن
thermotherapy
U
حرارت درمانی
thermometer
U
حرارت سنج
thermometers
U
حرارت سنج
actinometer
U
حرارت سنج
actinometre
U
حرارت سنج
calorification
U
تولید حرارت
heat
U
گرما حرارت
ginger
U
تندی حرارت
gradients
U
افت حرارت
steamier
U
پر حرارت پر بخار
steamiest
U
پر حرارت پر بخار
steamy
U
پر حرارت پر بخار
heats
U
گرما حرارت
heats
U
حرارت دادن
initiatives
U
شوق و حرارت
thermoregulation
U
تنظیم حرارت
strenuousness
U
حرارت و اصرار
calorimeter
U
حرارت سنج
calefactory
U
حرارت بخش
enthalpy
U
حرارت فعال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com