English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eclipse of the moon U ماه گرفتگی انخساف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
haziness U مه گرفتگی
mugginess U گرفتگی
sultriness U گرفتگی
stasis U گرفتگی
inurement U خو گرفتگی
fouling U گرفتگی
mud silting U گل گرفتگی
mistiness U مه گرفتگی
melancholia U گرفتگی
blocking up U گرفتگی
decongestant U گرفتگی بر
decongestants U گرفتگی بر
mud filling U گل گرفتگی
crick U گرفتگی
congestion U گرفتگی
addicts U : خو گرفتگی
addict خو گرفتگی
eclipsing U گرفتگی
eclipses U گرفتگی
eclipsed U گرفتگی
eclipse U گرفتگی
spasm U گرفتگی
unstuck U بی گرفتگی
spasms U گرفتگی
lunar eclipse U ماه گرفتگی
inundation U سیل اب گرفتگی
incurrence U تعلق گرفتگی
mant U زبان گرفتگی
roup U گرفتگی صدا
myoclonus U گرفتگی عضلانی
sand filling U ماسه گرفتگی
sea sickness U دریا گرفتگی
mountain sickness U کوه گرفتگی
morphiomania U خو گرفتگی به مرفین
silting up U لای گرفتگی
grubbiness U گرم گرفتگی
graphospasm U گرفتگی دست
cramp U گرفتگی عضلانی
cramp U گرفتگی عضله
cramps U گرفتگی عضلانی
cramps U گرفتگی عضله
fouling U جرم گرفتگی
writer's cramp U دست گرفتگی
aggradation U شن گرفتگی برنهاد
fouling U لای گرفتگی
dust laden U خاک گرفتگی
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
eclipse of the sun U خورشید گرفتگی
birth mark U ماه گرفتگی
coprostasis U شکم گرفتگی
cramp in the calf U گرفتگی ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg U گرفتگی ساق پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] U گرفتگی ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] U گرفتگی ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] U گرفتگی ساق پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the leg U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the calf U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
contretemps U بدشانسی گرفتگی حالت
vaginism U گرفتگی عضلات مهبل
vaginismus U گرفتگی عضلات مهبل
aggradation U فراسازی ماسه گرفتگی
opiumism U خو گرفتگی بکشیدن افیون
hoarseness U گرفتگی صدا یا سینه
archer's paralysis U گرفتگی عضله کمانگیر
obstructions U جلو گیری گرفتگی
obstruction U جلو گیری گرفتگی
birthmarks U علامت ماه گرفتگی بر بدن
iodism U خو گرفتگی زیاد در بکار بردن ید
birthmark U علامت ماه گرفتگی بر بدن
clogging U گرفتگی [سوراخ یا لوله و غیره ]
scaliness U پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
cramp in the calf U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
foghorns U شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorn U شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
systremma [leg cramps] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charley horse U کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
adenoid U عظم لوزهء حلقی گرفتگی بینی
charly horse U کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
cramps U گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp U گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
fog dog U روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
blocking U گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
In the long run fatty food makes your arteries clog up. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com