Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scientail
U
ماهر علمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proficient
U
ماهر
skillful Šetc
U
ماهر
experts
U
ماهر
skillful
U
ماهر
skilful
U
ماهر
neat handed
U
ماهر
adroit
<adj.>
U
ماهر
deft
U
ماهر
skilled
U
ماهر
wieldy
U
ماهر
workmanly
U
ماهر
expert
U
ماهر
adept
U
ماهر
dextrous
U
ماهر
dexterous
U
ماهر
light footed
U
ماهر
sedulous
<adj.>
U
ماهر
handy
U
ماهر
knacky
U
ماهر
he was neat
U
ماهر
studious
<adj.>
U
ماهر
fine fingered
U
ماهر
workmanlike
U
ماهر
industrious
<adj.>
U
ماهر
light handed
U
ماهر
pert
U
ماهر
handier
U
ماهر
industrious
U
ماهر
assiduous
<adj.>
U
ماهر
diligent
<adj.>
U
ماهر
handiest
U
ماهر
hardworking
<adj.>
U
ماهر
theoretic
U
علمی
academic
U
علمی
sciential
U
علمی
scientific
U
علمی
skilled
U
ماهر و باتجربه
jimmy
U
ماهر دیلم
jimmies
U
ماهر دیلم
great
U
متعدد ماهر
understandings
U
مطلع ماهر
great-
U
متعدد ماهر
greatest
U
متعدد ماهر
light foot
U
ماهر تردست
qualifies
U
ماهر شدن
qualify
U
ماهر شدن
tactical
U
ماهر ماهرانه
tactically
U
ماهر ماهرانه
expert gunner
U
توپچی ماهر
semi skilled
U
نیمه ماهر
semiskilled
U
نیمه ماهر
cunning
U
ماهر زیرکی
sharpshooter
U
تیرانداز ماهر
shotmaker
U
شوت زن ماهر
skilled labour
U
کارگر ماهر
skilled worker
U
کارگر ماهر
understanding
U
مطلع ماهر
nattiest
U
پاکیزه ماهر
marksmen
U
تیرانداز ماهر
water dog
U
شناگر ماهر
marksman
U
تیرانداز ماهر
flunkey
U
غیر ماهر
craftsmen
U
کارگر ماهر
flunky
U
غیر ماهر
craftsman
U
کارگر ماهر
articulate
U
ماهر در صحبت
articulating
U
ماهر در صحبت
versant
U
ماهر واستاد
flunkys
U
غیر ماهر
journeyman
U
کارگر ماهر
masters
U
ماهر شدن
mastered
U
ماهر شدن
master
U
ماهر شدن
flunkeys
U
غیر ماهر
articulates
U
ماهر در صحبت
natty
U
پاکیزه ماهر
flunkies
U
غیر ماهر
journeymen
U
کارگر ماهر
slick
U
ماهر صاف
slickest
U
ماهر صاف
nattier
U
پاکیزه ماهر
science fiction
U
افسانه علمی
memoire
U
مقاله علمی
horticulture
U
باغبانی علمی
applied or mixed
U
ریاضیات علمی
researching
U
تحقیقات علمی
scientific researches
U
تحقیقات علمی
scientific experiment
U
تجربه علمی
academic freedom
آزادی علمی
research
U
تحقیقات علمی
principle
U
اصل علمی
academian
U
عضوانجمن علمی
principle
U
قانون علمی
faculty
U
هیئت علمی
faculties
U
هیئت علمی
researched
U
تحقیقات علمی
researches
U
تحقیقات علمی
field trip
U
گردش علمی
practical lawyer
U
حقوقدان علمی
prescientific
U
پیش علمی
scientific researches
U
پژوهشهای علمی
theory
U
فرض علمی
theories
U
فرض علمی
scientific researches
U
تتبعات علمی
scientific socialism
U
سوسیالیسم علمی
disciplining
U
رشته علمی
disciplines
U
رشته علمی
discipline
U
رشته علمی
theoretic and practical
U
علمی وعملی
the triumphs of science
U
پیروزیهای علمی
scientific method
U
روش علمی
boffin
U
پژوهشگر علمی
scholarism
U
تحقیق علمی
scientifically
U
بطور علمی
scientific applications
U
کابردهای علمی
the province of science
U
رشته علمی
boffins
U
پژوهشگر علمی
object lessons
U
درس علمی
scientific management
U
مدیریت علمی
object lesson
U
درس علمی
reinsman
U
سوار کار ماهر
figure skater
U
اسکیت باز ماهر
skillful weaver
U
بافنده ماهر و خبره
semi skilled worker
U
کارگر نیمه ماهر
unskilled worker
U
کارگر غیر ماهر
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
snipers
U
تیرانداز ماهر تفنگ
mastered
U
ماهر شدن در چیزی
master
U
ماهر شدن در چیزی
qualified
U
صلاحیت دار ماهر
navvies
U
کارگر غیر ماهر
navvy
U
کارگر غیر ماهر
aces
U
خلبان ماهر و متهور
ace
U
خلبان ماهر و متهور
masters
U
ماهر شدن در چیزی
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
sniper
U
تیرانداز ماهر تفنگ
criminology
U
مطالعه علمی جرم
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
scientific notation
U
نشان گذاری علمی
scientific data processing
U
پردازش داده علمی
schools
U
مکتب علمی یافلسفی
theoretically
U
از لحاظ فرض علمی
scientifically
U
موافق اصول علمی
unscientific
U
خلاف موازین علمی
pomology
U
میوه کاری علمی
theory
U
فرضیه علمی تعلیم
theories
U
فرضیه علمی تعلیم
An immortal scientific work.
U
اثر علمی جاویدان
teach-ins
U
بحث علمی دانشجویی
teach-in
U
بحث علمی دانشجویی
terminologies
U
اصطلاحات علمی یافنی
terminology
U
اصطلاحات علمی یافنی
tree surgery
U
تشریح علمی درخت
techincal and scientifici
U
بنگاههای علمی و فنی
ethnography
U
مطالعه علمی نژادها
sciosophy
U
معرفت غیر علمی
scientism
U
پیروی از روش علمی
science fiction
U
داستان تخیلی علمی
myrmecologyt
U
مطالعه علمی مورچگان
ionics
U
مبحث علمی یونها
equivalent knowledge credit
U
تصدیق اعتبار علمی
equivalent knowledge credit
U
تصدیق دانش علمی
homosapiens
U
نام علمی انسان
school
U
مکتب علمی یافلسفی
marksman
U
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
toxophilite
U
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
gift of the gab
<idiom>
U
درصحبت کردن ماهر بودن
laity
U
غیر فنی وغیر علمی
Scientific research.
U
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
He devoted a lifetime to scientific research.
U
یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
objectives
U
علمی و بدون نظر خصوصی
objective
U
علمی و بدون نظر خصوصی
terminological
U
وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
neurology
U
بحث علمی عصب شناسی
hydrotherapy
U
استفاده علمی اب دردرمان بیماریها
chronometry
U
وقت سنجی بطریق علمی
interdisciplinary
U
مربوط به رشتههای مختلف علمی
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
proving ground
U
محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
paranormal
U
ماورای پدیدههای علمی مکشوف
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
unskilled labor
U
نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
digger
U
پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
cradler
U
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
stickhandler
U
شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
orion
U
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
mudder
U
اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
pragmatically
U
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
organon
U
سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
technology
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
market research
U
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
Scientic experiments show that …
U
تجربه های علمی نشان می دهد که
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
zymurgy
U
مبحث عمل تخمیر در شیمی علمی
roughrider
U
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
digger
U
بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com