English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
as ever U مانند همیشه
as usual U مانند همیشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
everblooming U همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen U همیشه سبز همیشه بهار
evergreens U همیشه سبز همیشه بهار
hen and chickens U همیشه بهار همیشه بهار باغی
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
year in year out U همیشه
any time <adv.> U همیشه
at all hours <adv.> U همیشه
anytime <adv.> U همیشه
at any time <adv.> U همیشه
ayŠaye U همیشه
ay U همیشه
at all times U همیشه
always U همیشه
ever- U همیشه
ever U همیشه
frequenter U همیشه رو
alway U همیشه
for evermore U همیشه
incessantly U همیشه
evermore U همیشه
for ever and aday U همیشه
everywhen U همیشه
eer U همیشه
sempre U همیشه
ay U برای همیشه
insenescible U همیشه جوان
immortally U تا جاودان همیشه
sinedie U برای همیشه
tippling U همیشه نوشیدن
calendula U گل همیشه بهار
perpetuity U برای همیشه
eternity U برای همیشه
eternality U برای همیشه
immortality U برای همیشه
infinite time U برای همیشه
forever U برای همیشه
foreverness U برای همیشه
aeon U برای همیشه
tipple U همیشه نوشیدن
marigolds U گل همیشه بهار
ad infinitum U برای همیشه
adinfinitum U برای همیشه
still U راکد همیشه
stiller U راکد همیشه
stillest U راکد همیشه
stills U راکد همیشه
love lies bleeding U گل همیشه بهار
forever and a day <idiom> U برای همیشه
once and for all <idiom> U برای همیشه
marigold U گل همیشه بهار
evermore U برای همیشه
permafrost U همیشه یخبسته
residents U که همیشه درکامپیوتراست
resident U که همیشه درکامپیوتراست
tipples U همیشه نوشیدن
tippled U همیشه نوشیدن
amaranth U همیشه بهار
sempiternity U برای همیشه
on tap <adj.> U همیشه در دسترس
forever U برای همیشه
dead load U همیشه بار
for good U برای همیشه
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
i have got him on my brain U همیشه به اوفکر میکنم
japanese andromeda U بوته همیشه سبزاسیایی
at someone's beck and call <idiom> U همیشه آماده پذیرایی
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
i always photograph badly U عکس من همیشه بد در می اید
chucker U پرتابگر همیشه خطازن
for keeps <idiom> U تا ابد ،برای همیشه
evergreen trees U درختان همیشه سبز
as ... as ever <adv.> U آنطور ... مثل همیشه [سابق]
go steady <idiom> U همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
I always fulfil my promises . U من همیشه به قولم عمل می کنم
cast the first stone <idiom> U همیشه آماده جنگیدن است
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
He always gives in to his wife. U همیشه تسلیم زنش است
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
abjures U برای همیشه ترک گفتن
abjuring U برای همیشه ترک گفتن
she always had her way U همیشه موافق میل اوعمل می شد
to get straight A's U همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
exceptional U متفاوت ونه مثل همیشه
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
abjure U برای همیشه ترک گفتن
non scrollable U که همیشه نمایش داده میشود.
abjured U برای همیشه ترک گفتن
to pledge one's troth U قول همیشه وفادار را دادن
Sara always wanted a puppy. U سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
jitterbug U آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person U آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly U آدم همیشه نگران و دلواپس
never to be at a loss for an answer U همیشه حاضر جواب بودن
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
I am always ready to help my friends. U همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
eager beaver <idiom> U شخص همیشه داوطلب کار اضافه
He has always lived there. U او همیشه آنجا زندگی کرده است.
couch potato U کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
in a rut <idiom> U همیشه کار مشابه انجام دادن
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
dates U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
solids U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
douglas fir U یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. U کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hottest U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address U مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
kratom U [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
Better late than never. <proverb> U آهسته برو همیشه برو.
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
gypsiferous U گچ مانند
unprecedentedly U بی مانند
inapproachable U بی مانند
similiar U مانند
fulidal U اب مانند
goatish U بز مانند
capillaceous U مانند نخ
encephaloid U مخ مانند
etcetera U و مانند ان
capitate U مانند سر
simulant U مانند
filiform U نخ مانند
plumose U پر مانند
fluty U نی مانند
mammilliform U مانند
and so on U و مانند ان
analog U مانند
mammilary U مانند
anthoid U گل مانند
aquiform U اب مانند
lambdoid U مانند
argillaceous U گل مانند
argillaceous U رس مانند
after the example of U مانند
myrtle formed U اس مانند
pipelike U نی مانند
analogous U مانند
plumelike U پر مانند
floriform U گل مانند
penniform U پر مانند
liplike U لب مانند
frothy U کف مانند
tough U پی مانند
tougher U پی مانند
toughest U پی مانند
arundinaceous U نی مانند
unequaled U بی مانند
foggier U مانند مه
tendinous U بی مانند
unprecedented U بی مانند
inimitable U بی مانند
uniquely U بی مانند
castellated U دژ مانند
unique U بی مانند
nears U مانند
analogue U مانند
incomparable U بی مانند
threadlike U نخ مانند
thready U نخ مانند
reedy U نی مانند
icily U یخ مانند
analogues U مانند
as U مانند
near U مانند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com