Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
government officials
U
مامورین دولتی
public servants
U
مامورین دولتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
make a diplomatic representation
U
به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
the funds
U
قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
officialdom
U
قاطبه مامورین
mandarins
U
مامورین عالیرتبه
commission
U
هیئت مامورین
commissioning
U
هیئت مامورین
commissions
U
هیئت مامورین
octroi
U
مامورین نواقل
mandarin
U
مامورین عالیرتبه
fire brigades
U
مامورین اتش نشانی
fire brigade
U
مامورین اتش نشانی
fifth cloumn
U
مامورین سازمانهای جاسوسی
financial mission
U
هئیت مامورین مالی
polices
U
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
the police are on his track
U
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
police
U
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
policed
U
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
rescous
U
مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
corporation
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
rule of law
U
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
clearance in ward
U
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
governmental
U
دولتی
national
[state, federal state]
<adj.>
U
دولتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
U
دولتی
state
U
دولتی
belonging to the state
<adj.>
U
دولتی
state-
U
دولتی
stated
U
دولتی
governmental
<adj.>
U
دولتی
stating
U
دولتی
states
U
دولتی
etatism
U
سوسیالیزم دولتی
government owned industries
U
صنایع دولتی
government departments
U
دوایر دولتی
government control
U
کنترل دولتی
government property
U
مال دولتی
nationalized industries
U
صنایع دولتی
government control
U
نظارت دولتی
government sector
U
بخش دولتی
economic unit
U
موسسه دولتی و ...
government regulation
U
مقررات دولتی
state prison
U
زندان دولتی
public ownership
U
خالصه دولتی
public domain
U
خالصه دولتی
public ownership
U
مالکیت دولتی
public domain
U
مالکیت دولتی
the funds
U
وام دولتی
state university
U
دانشگاه دولتی
state socialism
U
سوسیالیسم دولتی
state ownership
U
مالکیت دولتی
political circles
U
دوایر دولتی
public domain
U
خالصه دولتی
public institutions
U
نهادهای دولتی
public monopoly
U
انحصار دولتی
public ownership
U
مالکیت دولتی
public service
U
استخدام دولتی
public ship
U
ناو دولتی
quasi public
U
نیمه دولتی
state enterprise
U
مالکیت دولتی
state enterprise
U
بنگاه دولتی
state bank
U
بانک دولتی
state college
U
دانشکده دولتی
government office
U
اداره دولتی
public sector
U
بخش دولتی
public schools
U
مدارس دولتی
stated
U
دولتی حالت
states
U
دولتی حالت
stating
U
دولتی حالت
private
U
غیر دولتی
civil servants
U
مستخدم دولتی
privates
U
غیر دولتی
civil servant
U
مستخدم دولتی
public assistance
U
کمکهای دولتی
civil services
U
خدمات دولتی
state-
U
دولتی حالت
debenture
U
حواله دولتی
state
U
دولتی حالت
adhesion
U
الحاق دولتی به یک پیمان
grant
U
کمک دولتی اعانه
granted
U
کمک دولتی اعانه
privatising
U
غیر دولتی کردن
grants
U
کمک دولتی اعانه
privatises
U
غیر دولتی کردن
quasi public company
U
شرکت نیمه دولتی
privatizing
U
غیر دولتی کردن
privatised
U
غیر دولتی کردن
The corruption in government offices .
U
فساد دردستگاههای دولتی
state planning
U
برنامه ریزی دولتی
the king in council
U
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
privatizes
U
غیر دولتی کردن
privatized
U
غیر دولتی کردن
privatize
U
غیر دولتی کردن
privatization
U
غیر دولتی کردن
arms
U
نشان دولتی نیرو
lycee l
U
دبیرستان دولتی درفرانسه
government broadcasting
U
پخش برنامههای دولتی
government enterprise
U
موسسات تولیدی دولتی
bureaucracy
U
مجموع گماشتگان دولتی
bill of oredit
U
اوراق قرضه دولتی
bureaucracies
U
مجموع گماشتگان دولتی
order in council
U
تصویب نامه دولتی
government bonds
U
اوراق قرضه دولتی
government securities
U
اوراق بهادار دولتی
cyphers
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
blue book
U
هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
fund
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
iranian state railways
U
راه اهن دولتی ایران
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
dole
U
کمک هزینه دولتی به بیکاران
security
U
گرو سهام قرضه دولتی
funded
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
public ship
U
کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
floater
U
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
welfare state
U
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
barratry
U
خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
The subsidy will be phased out next year.
U
یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
emissions
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
cross examination
U
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
bureaucrats
U
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
spoils system
U
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
bureaucrat
U
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
demarche
U
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
mandatory power
U
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
transportation in kind
U
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
U
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
service
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
free trade
U
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
totaliarian state
U
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
pluralism
U
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
full power
U
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
safe-conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
governmentalize
U
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com