English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
general sales tax U مالیات عمومی بر فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sales tax U مالیات بر فروش
sales tax U مالیات فروش
sale tax U مالیات بر فروش
excise taxes U مالیات بر فروش
sales tax U مالیات بر فروش کالا
market overt U بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
tolling U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
levies U اخذ مالیات مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
furrier U خز فروش پوست فروش
furriers U خز فروش پوست فروش
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
gabelle U مالیات
cess U مالیات
taxation U مالیات
impost U مالیات
tax U مالیات
Scot U مالیات
sess U مالیات
gabel U مالیات
taxes U مالیات
tithing U مالیات ده یک
taxed U مالیات
incidence of taxation U انتقال مالیات
highway user tax U مالیات حق عبور
incidence of taxation U اثر مالیات
gift tax U مالیات برهبه
the rear vassals U مالیات دهندگان
impost U مالیات بر واردات
tax cuts U کاهش مالیات
regressive tax U مالیات نزولی
real estate tax U مالیات بر مستغلات
quint U مالیات پنج یک
proportional taxation U مالیات تناسبی
proportional tax U مالیات نسبی
proportional tax U مالیات تناسبی
property tax U مالیات دارایی
property tax U مالیات مستقلات
progressive taxation U مالیات تصاعدی
regressive taxation U مالیات کاهنده
regressive taxation U مالیات نزولی
tax base U ماخذ مالیات
occupation tax U مالیات اصناف
succession duties U مالیات برارث
single tax U مالیات واحد
single tax U مالیات انفرادی
tax shifting U انتقال مالیات
shift of a tax U انتقال مالیات
scatt U مالیات عوارض
rental tax U مالیات مستغلات
progressive tax U مالیات تصاعدی
levy tax U وضع مالیات
levier U مالیات وصول کن
leviable U وضع مالیات
leviable U مالیات بستنی
land tax U مالیات بر زمین
land tax U مالیات ارضی
land tax U مالیات زمین
kiln tax U مالیات فخاری
levying of taxes U وضع مالیات
liable to tax U مشمول مالیات
profits tax U مالیات بر سود
profit tax U مالیات بر سود
per head tax U مالیات سرانه
octroi U مالیات دم دروازه
occupation tax U مالیات شغل
nuisance tax U مالیات پردردسر
neutral tax U مالیات خنثی
neutral tax U مالیات بی طرف
mise U مالیات خرج
inheritance tax U مالیات بر ارث
levies U وصول مالیات
duty free U معاف ار مالیات
levying U وصول مالیات
taxpayers U مالیات بده
levying U مالیات بندی
taxpayers U مالیات دهنده
taxpayers U مالیات پرداز
levying U وضع مالیات
levy U مالیات بندی
basis of tax U ماخذ مالیات
levies U مالیات بندی
assessor U ممیز مالیات
levy U وضع مالیات
levy U وصول مالیات
after tax U پس از وضع مالیات
taxpayer U مالیات بده
taxpayer U مالیات پرداز
assess U مالیات بستن به
assessed U مالیات بستن بر
assessed U مالیات بستن به
assesses U مالیات بستن بر
assesses U مالیات بستن به
assessing U مالیات بستن بر
assessing U مالیات بستن به
imposes U مالیات بستن بر
assess U مالیات بستن بر
death duty U مالیات بر ارث
surtax U مالیات اضافی
surtax U اضافه مالیات
poll tax U مالیات سرانه
Scot U مالیات بستن بر
death duties U مالیات بر ارث
impose U مالیات بستن بر
death tax U مالیات بر ارث
export tax U مالیات بر صادرات
exemption from taxation U معافیت از مالیات
excise tax U مالیات بر مصرف
estate tax U مالیات مستغلات
estate tax U مالیات بر املاک
estate duty U مالیات ارث
estate duty U مالیات بر ارث
assessments U براورد مالیات
assessments U وضع مالیات
gabelle U مالیات نمک
gabel U مالیات نمک
free of tax U بدون مالیات
assessment U تعیین مالیات
assessment U وضع مالیات
assessment U براورد مالیات
taxpayer U مالیات دهنده
assessments U تعیین مالیات
scot free U معاف از مالیات
scot-free U معاف از مالیات
double taxation U مالیات مضاعف
capital tax U مالیات بر سرمایه
capital levy U مالیات بر سرمایه
capital levy U مالیات برسرمایه
levied U وضع مالیات
levied U وصول مالیات
burdensome tax U مالیات مزاحم
levied U مالیات بندی
capitation taxes U مالیات سرانه
indirect taxation U مالیات غیرمستقیم
deductible U مالیات پذیر
compulsory levies U مالیات اجباری
direct tax U مالیات مستقیم
direct taxation U مالیات مستقیم
commercial tax U مالیات بازرگانی
excise U مالیات بستن بر
excise duties U مالیات غیرمستقیم
levies U وضع مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
imposition U باج مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
zero-rated <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> U معاف از مالیات
non-taxable <adj.> U معاف از مالیات
non-assessable <adj.> U معاف از مالیات
taxless <adj.> U معاف از مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
corporation tax U مالیات بر شرکتها
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
stressing U مالیات زیادبستن
stresses U مالیات زیادبستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com