English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excise taxes U مالیات بر فروش
sale tax U مالیات بر فروش
sales tax U مالیات بر فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
general sales tax U مالیات عمومی بر فروش
sales tax U مالیات بر فروش کالا
sales tax U مالیات فروش
Other Matches
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
taxation U مالیات بندی مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
furriers U خز فروش پوست فروش
furrier U خز فروش پوست فروش
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
impost U مالیات
taxed U مالیات
Scot U مالیات
taxes U مالیات
gabel U مالیات
sess U مالیات
cess U مالیات
gabelle U مالیات
tithing U مالیات ده یک
tax U مالیات
taxation U مالیات
tax cuts U کاهش مالیات
tax equation U معادله مالیات
levy U وصول مالیات
tax deduction U کاهش مالیات
assessment U تعیین مالیات
levy U وضع مالیات
levies U مالیات بندی
levies U وصول مالیات
levied U مالیات بندی
tax effect U اثر مالیات
levies U وضع مالیات
tax exempt U معاف از مالیات
quint U مالیات پنج یک
tax in kind U مالیات جنسی
levying U وصول مالیات
tax function U تابع مالیات
levying U وضع مالیات
levy U مالیات بندی
tax free U معاف از مالیات
proportional taxation U مالیات تناسبی
tax free U بخشوده از مالیات
tax farmer U مستاجر مالیات
tax base U ماخذ مالیات
levied U وصول مالیات
assessments U تعیین مالیات
assessments U وضع مالیات
direct tax U مالیات مستقیم
assessments U براورد مالیات
assessor U ممیز مالیات
scatt U مالیات عوارض
regressive tax U مالیات نزولی
rental tax U مالیات مستغلات
scot-free U معاف از مالیات
regressive taxation U مالیات نزولی
regressive taxation U مالیات کاهنده
direct taxation U مالیات مستقیم
shift of a tax U انتقال مالیات
tax shifting U انتقال مالیات
succession duties U مالیات برارث
single tax U مالیات واحد
single tax U مالیات انفرادی
assessment U وضع مالیات
levied U وضع مالیات
real estate tax U مالیات بر مستغلات
indirect taxation U مالیات غیرمستقیم
assessment U براورد مالیات
excise duties U مالیات غیرمستقیم
excise U مالیات بستن بر
scot free U معاف از مالیات
levying U مالیات بندی
kiln tax U مالیات فخاری
taxpayer U مالیات بده
taxpayers U مالیات پرداز
taxpayers U مالیات دهنده
taxpayers U مالیات بده
gabelle U مالیات نمک
after tax U پس از وضع مالیات
taxpayer U مالیات دهنده
taxpayer U مالیات پرداز
gift tax U مالیات برهبه
inheritance tax U مالیات بر ارث
incidence of taxation U اثر مالیات
incidence of taxation U انتقال مالیات
impost U مالیات بر واردات
highway user tax U مالیات حق عبور
surtax U اضافه مالیات
surtax U مالیات اضافی
free of tax U بدون مالیات
export tax U مالیات بر صادرات
deductible U مالیات پذیر
death tax U مالیات بر ارث
burdensome tax U مالیات مزاحم
compulsory levies U مالیات اجباری
commercial tax U مالیات بازرگانی
capital levy U مالیات برسرمایه
capital levy U مالیات بر سرمایه
capital tax U مالیات بر سرمایه
double taxation U مالیات مضاعف
duty free U معاف ار مالیات
estate duty U مالیات بر ارث
exemption from taxation U معافیت از مالیات
excise tax U مالیات بر مصرف
gabel U مالیات نمک
basis of tax U ماخذ مالیات
estate tax U مالیات مستغلات
estate tax U مالیات بر املاک
estate duty U مالیات ارث
capitation taxes U مالیات سرانه
land tax U مالیات زمین
proportional tax U مالیات نسبی
occupation tax U مالیات اصناف
nuisance tax U مالیات پردردسر
assess U مالیات بستن بر
assess U مالیات بستن به
assessed U مالیات بستن بر
assessed U مالیات بستن به
assesses U مالیات بستن بر
assesses U مالیات بستن به
occupation tax U مالیات شغل
octroi U مالیات دم دروازه
per head tax U مالیات سرانه
proportional tax U مالیات تناسبی
property tax U مالیات دارایی
property tax U مالیات مستقلات
progressive taxation U مالیات تصاعدی
progressive tax U مالیات تصاعدی
profits tax U مالیات بر سود
profit tax U مالیات بر سود
assessing U مالیات بستن بر
assessing U مالیات بستن به
levy tax U وضع مالیات
levier U مالیات وصول کن
poll tax U مالیات سرانه
leviable U وضع مالیات
leviable U مالیات بستنی
land tax U مالیات بر زمین
levying of taxes U وضع مالیات
liable to tax U مشمول مالیات
mise U مالیات خرج
impose U مالیات بستن بر
imposes U مالیات بستن بر
neutral tax U مالیات خنثی
neutral tax U مالیات بی طرف
death duty U مالیات بر ارث
death duties U مالیات بر ارث
Scot U مالیات بستن بر
land tax U مالیات ارضی
non-taxable <adj.> U بدون مالیات
taxless <adj.> U معاف از مالیات
tax evasion U فرار از مالیات
taxable U مالیات بردار
taxable U مشمول مالیات
income tax U مالیات بر درامد
non-assessable <adj.> U معاف از مالیات
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
taxless <adj.> U بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
zero-rated <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> U معاف از مالیات
non-taxable <adj.> U معاف از مالیات
income taxes U مالیات بر درامد
taxation U وضع مالیات
income taxes U مالیات برعایدات
income tax U مالیات برعایدات
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
purchase tax U مالیات بر معاملات
stress U مالیات زیادبستن
stresses U مالیات زیادبستن
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
tax U مالیات گرفتن از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com