Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capitation
U
مالیات برهر فرد سرشماری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virtual gravity
U
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
lustrum
U
سرشماری
censuses
U
سرشماری
head count
U
سرشماری
head counts
U
سرشماری
census
U
سرشماری
census data
U
دادههای سرشماری
polled
U
سرشماری کردن
poll
U
سرشماری کردن
enumeratoin
U
سرشماری شمارش
bureaus of census
U
اداره سرشماری
polls
U
سرشماری کردن
capitation
U
سرشماری مالیاتی
census of production
U
امار سرشماری
statistic
U
سرشماری اماره
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levied
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
taxation
U
مالیات
Scot
U
مالیات
impost
U
مالیات
gabel
U
مالیات
sess
U
مالیات
taxed
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
tax
U
مالیات
taxes
U
مالیات
cess
U
مالیات
zero-rated
<adj.>
U
بدون مالیات
levier
U
مالیات وصول کن
leviable
U
وضع مالیات
land tax
U
مالیات بر زمین
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
U
بدون مالیات
leviable
U
مالیات بستنی
land tax
U
مالیات ارضی
tax-exempt
<adj.>
U
بدون مالیات
levy tax
U
وضع مالیات
non-assessable
<adj.>
U
بدون مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
profit tax
U
مالیات بر سود
per head tax
U
مالیات سرانه
octroi
U
مالیات دم دروازه
occupation tax
U
مالیات شغل
occupation tax
U
مالیات اصناف
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
tax-exempt
<adj.>
U
معاف از مالیات
neutral tax
U
مالیات خنثی
neutral tax
U
مالیات بی طرف
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
liable to tax
U
مشمول مالیات
levying of taxes
U
وضع مالیات
mise
U
مالیات خرج
zero-rated
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
profits tax
U
مالیات بر سود
land tax
U
مالیات زمین
excise tax
U
مالیات بر مصرف
estate tax
U
مالیات مستغلات
estate tax
U
مالیات بر املاک
estate duty
U
مالیات ارث
estate duty
U
مالیات بر ارث
duty free
U
معاف ار مالیات
double taxation
U
مالیات مضاعف
deductible
U
مالیات پذیر
death tax
U
مالیات بر ارث
compulsory levies
U
مالیات اجباری
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
excise taxes
U
مالیات بر فروش
kiln tax
U
مالیات فخاری
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
inheritance tax
U
مالیات بر ارث
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
incidence of taxation
U
اثر مالیات
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
impost
U
مالیات بر واردات
highway user tax
U
مالیات حق عبور
gift tax
U
مالیات برهبه
non-taxable
<adj.>
U
معاف از مالیات
gabel
U
مالیات نمک
free of tax
U
بدون مالیات
export tax
U
مالیات بر صادرات
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
gabelle
U
مالیات نمک
progressive tax
U
مالیات تصاعدی
tax year
مالیات سالانه
ratepayers
U
مالیات دهنده
ratepayer
U
مالیات دهنده
yield tax
U
مالیات بر عایدی
wealth tax
U
مالیات بر ثروت
wage tax
U
مالیات بر مزد
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
total tax load
U
کل بار مالیات
the rear vassals
U
مالیات دهندگان
taxes in kind
U
مالیات جنسی
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
tax rate
U
نرخ مالیات
tax load
U
بار مالیات
tax increase
U
افزایش مالیات
tax incidence
U
عارضه مالیات
tax in kind
U
مالیات جنسی
tax function
U
تابع مالیات
sales tax
U
مالیات بر فروش
sales tax
U
مالیات فروش
sale tax
U
مالیات بر فروش
rental tax
U
مالیات مستغلات
taxless
<adj.>
U
معاف از مالیات
regressive taxation
U
مالیات نزولی
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
regressive tax
U
مالیات نزولی
non-assessable
<adj.>
U
معاف از مالیات
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
quint
U
مالیات پنج یک
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
proportional tax
U
مالیات نسبی
proportional tax
U
مالیات تناسبی
property tax
U
مالیات دارایی
property tax
U
مالیات مستقلات
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
tax free
U
معاف از مالیات
tax free
U
بخشوده از مالیات
tax farmer
U
مستاجر مالیات
tax exempt
U
معاف از مالیات
tax equation
U
معادله مالیات
tax effect
U
اثر مالیات
tax deduction
U
کاهش مالیات
tax cuts
U
کاهش مالیات
tax base
U
ماخذ مالیات
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
succession duties
U
مالیات برارث
single tax
U
مالیات واحد
single tax
U
مالیات انفرادی
tax shifting
U
انتقال مالیات
shift of a tax
U
انتقال مالیات
scatt
U
مالیات عوارض
imposes
U
مالیات بستن بر
assessing
U
مالیات بستن به
assessing
U
مالیات بستن بر
scot-free
U
معاف از مالیات
assesses
U
مالیات بستن به
assesses
U
مالیات بستن بر
assessed
U
مالیات بستن به
taxable
U
مالیات بردار
assessed
U
مالیات بستن بر
taxable
U
مشمول مالیات
assess
U
مالیات بستن به
scot free
U
معاف از مالیات
purchase tax
U
مالیات بر معاملات
poll tax
U
مالیات سرانه
assessment
U
براورد مالیات
stresses
U
مالیات زیادبستن
stress
U
مالیات زیادبستن
assessments
U
تعیین مالیات
assessments
U
وضع مالیات
Scot
U
مالیات بستن بر
death duties
U
مالیات بر ارث
tax-free
U
بخشوده از مالیات
assessments
U
براورد مالیات
death duty
U
مالیات بر ارث
assess
U
مالیات بستن بر
taxation
U
وضع مالیات
levied
U
مالیات بندی
levying
U
وصول مالیات
levying
U
وضع مالیات
levies
U
وضع مالیات
levy
U
مالیات بندی
levy
U
وصول مالیات
taxes
U
مالیات گرفتن از
levy
U
وضع مالیات
levies
U
مالیات بندی
levies
U
وصول مالیات
levied
U
وصول مالیات
levied
U
وضع مالیات
direct tax
U
مالیات مستقیم
direct taxation
U
مالیات مستقیم
income tax
U
مالیات برعایدات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com