Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disorintate
U
مالکیت چیزی راانکار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
disowning
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
put in a claim for something
U
مدعی مالکیت چیزی شدن
disowns
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
share
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shares
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
prior possession
U
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
negationist
U
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
joint ownership
U
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed
U
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
palinode
U
قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
expropriates
U
سلب مالکیت کردن از
expropriated
U
سلب مالکیت کردن از
expropriating
U
سلب مالکیت کردن از
expropriate
U
سلب مالکیت کردن از
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
separation of ownership and control
U
جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
to see something as something
[ to construe something to be something]
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
to regard something as something
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
lay hands upon something
U
جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
covets
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
sleep on it
<idiom>
U
به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
rectify
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectified
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
to give up
[to waste]
something
U
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
to mind somebody
[something]
U
اعتنا کردن به کسی
[چیزی]
[فکر کسی یا چیزی را کردن]
fix
U
می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
fixes
U
می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
dominium
U
مالکیت
propritorship
U
مالکیت
proprietorship
U
مالکیت
proprietorial right
U
حق مالکیت
support
U
حق مالکیت
dominion
U
حق مالکیت
ownership right
U
حق مالکیت
acquisition
U
مالکیت
possession
U
مالکیت
acquisitions
U
مالکیت
ownership
U
حق مالکیت
ownership
U
مالکیت
right of ownership
U
حق مالکیت
collective ownership
U
مالکیت جمعی
gen
U
حالت مالکیت
title of territory
U
مالکیت اقلیم
title deeds
U
سند مالکیت
title deed
U
قباله مالکیت
ascription
U
تصدیق مالکیت
title deed
U
سند مالکیت
collective ownership
U
مالکیت مشاع
alienation
U
انتقال مالکیت
personal ownership
U
مالکیت شخصی
literary property
U
حق مالکیت ادبی
retention of title
U
ضبط مالکیت
joint ownership
U
مالکیت مشترک
joint ownership
U
مالکیت مشاع
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
title deed
U
اسناد مالکیت
villeinage
U
مالکیت رعیت
accession
U
شرکت در مالکیت
seisin
U
مالکیت اراضی
get hold of (something)
<idiom>
U
به مالکیت رسیدن
slaveholding
U
مالکیت برده
muniment of title
U
دلیل مالکیت
state ownership
U
مالکیت دولتی
state enterprise
U
مالکیت دولتی
confusion
U
مالکیت ما فی الذمه
asset ownership
U
مالکیت دارائی
condominiums
U
مالکیت مشترک
joint ownership
U
مالکیت اشتراکی
expropriation
U
سلب مالکیت
titles
U
مستند مالکیت
root of title
U
منشاء مالکیت
title
U
مستند مالکیت
condominium
U
مالکیت مشترک
special property
U
مالکیت خاص
dispossession
U
سلب مالکیت
document of title
U
سند مالکیت
documents of title
U
سند مالکیت
reconversion
U
اعاده مالکیت
possessory title
U
عنوان مالکیت
private property
U
مالکیت خصوصی
possessory title
U
سمت مالکیت
qualified property
U
مالکیت محدود
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
private ownership
U
مالکیت خصوصی
public ownership
U
مالکیت دولتی
possessory right
U
حق تصرف یا مالکیت
property rights
U
حقوق مالکیت
retention of title
U
حفظ مالکیت
public ownership
U
مالکیت دولتی
public domain
U
مالکیت دولتی
individual ownership
U
مالکیت فردی
estate in common
U
مالکیت مشاع
public ownership
U
مالکیت عمومی
possessory action
U
دعوی مالکیت
replevin
U
دعوی اعاده مالکیت
share certificate
U
گواهی مالکیت سهام
mere right
U
حق مالکیت بدون تصرف
beneficial ownership
U
مالکیت به نسبت منافع
white elephant
<idiom>
U
ثروت یا مالکیت بیفایده
entitled to owver ship
U
دارای حق مالکیت است
estate in common
U
اشتراک در مالکیت زمین
prescriptive right or title
U
حق مالکیت از راه مرورزمان
possessory action
U
دعوی اعاده مالکیت
passing the ownership
U
مالکیت مافی الذمه
repossessing
U
مالکیت مجدد یافتن
repossessed
U
مالکیت مجدد یافتن
repossess
U
مالکیت مجدد یافتن
title-holder
U
صاحب سند مالکیت
title-holders
U
صاحب سند مالکیت
possession by title of ownership
U
تصرف به عنوان مالکیت
collectivity
U
مالکیت اشتراکی جمع
title of territory
U
مالکیت قلمرو کشور
prescriptive right
U
حق مالکیت از طریق مرورزمان
petitory
U
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
freehold
U
مالکیت مطلق ملک موروثی
tenancies
U
مدت اجاره مالکیت موقت
socialism
U
مالکیت اجتماعی ابزار تولید
tenancy
U
مدت اجاره مالکیت موقت
titleholder
U
صاحب سند مالکیت دارای عنوان
hold down
U
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
p is nine points of the law
U
تصرف شرط عمده مالکیت است
freeboard
U
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
hold down
U
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
estate in fee
U
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
alienability
U
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
chose in action
U
حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
shifting use
U
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
prejudged
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
to prescribe something
[legal provision]
U
چیزی را تعیین کردن
[تجویز کردن]
[ماده قانونی]
[حقوق]
prejudge
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudging
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudges
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
U
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
refers
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
to pirate something
U
چیزی را غیر قانونی چاپ کردن
[دو نسخه ای کردن]
premeditate
U
قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
refer
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
set loose
<idiom>
U
رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
referred
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
fraise
U
نرده دار کردن دهانه چیزی را گشادتر کردن
to instigate something
U
چیزی را برانگیختن
[اغوا کردن ]
[وادار کردن ]
quantifies
U
محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
valuate
U
ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
quantified
U
محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantifying
U
محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantify
U
محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
to throw light upon
U
روشن کردن کمک بتوضیح چیزی کردن
cession
U
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
property in action
U
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
prescription
U
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions
U
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
apostrophes
U
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophe
U
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
denouncing
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounce
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounced
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounces
U
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
to beg for a thing
U
چیزی راخواهش کردن یاگدایی کردن
reference
U
توجه کردن یا کار کردن با چیزی
references
U
توجه کردن یا کار کردن با چیزی
briefest
U
خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
brief
U
خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
briefed
U
خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
briefer
U
خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
minds
U
فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
mind
U
فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
beck
U
باسرتصدیق کردن یاحالی کردن چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com