Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
precedent
U
ماقبل مقدم
precedents
U
ماقبل مقدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pre preference
U
مقدم بر سهام مقدم
predecessor
U
ماقبل سلف
past
U
پیش ماقبل
penult
U
ماقبل اخر
postdates
U
تاریخ ماقبل
prehistory
U
ماقبل تاریخ
postdating
U
تاریخ ماقبل
the last .but one
U
ماقبل اخر
predecessors
U
ماقبل سلف
postdate
U
تاریخ ماقبل
prehistoric
U
ماقبل تاریخی
ogygian
U
ماقبل تاریخی
postdated
U
تاریخ ماقبل
postdating
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
azoic
U
دوران ماقبل تاریخ
internal rhyme
U
قافیه ماقبل اخر
prehistoric times
U
ازمنه ماقبل تاریخ
antepenul
U
پیش از ماقبل اخر
postdates
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
postdated
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
antepenultimate
U
پیش از ماقبل اخر
postdate
U
بتاریخ ماقبل نوشتن
precapitalism
U
ماقبل سرمایه داری
The prehistoric creatures .
U
موجودات ماقبل تاریخ
input reactor
U
سلف ورودی پیچک ماقبل
A prehistoric fossil.
U
یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
protolithic
U
وابسته بدوران ماقبل عصرسنگ
eozoic
U
مربوط به دوره ماقبل کامبرین
prevocalic
U
ماقبل حرف صدا دار
broch
U
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
mammoth
U
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoths
U
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
cromlech
U
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
cist
U
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
premier
U
مقدم
premiere
U
مقدم
aforehand
U
مقدم
premiering
U
مقدم
premieres
U
مقدم
headmost
U
مقدم
preferred
U
مقدم
premiered
U
مقدم
premiers
U
مقدم
antecessor
U
مقدم
proleptic
U
مقدم
precedents
U
مقدم
leading
U
مقدم
frontline
U
خط مقدم
advancing
U
مقدم
previous
U
مقدم
advances
U
مقدم
advance
U
مقدم
prior
U
مقدم
precedent
U
مقدم
beforehand
U
مقدم بر
preeminent
U
مقدم
preferent
U
مقدم
prior to
U
مقدم بر
front lines
U
خطوط مقدم
front lines
U
خط مقدم جبهه
apriori
U
مقدم بر تجربه
forward observer
U
دیدبان مقدم
forward command post
U
پاسگاه مقدم
presupposed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
presumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
preconditioned
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
preferent claims
U
دعاوی مقدم
preferred shares
U
سهام مقدم
leading zeros
U
صفرهای مقدم
leading zero
U
صفر مقدم
leading edge
U
لبه مقدم
vaward
U
مقدم پیشقراول
forgone
U
مقدم بودن بر
premised
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
assumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
preferential
U
مقدم ترجیحی
transposes
U
مقدم وموخرکردن
transpose
U
مقدم وموخرکردن
preoccupations
U
کار مقدم
preoccupation
U
کار مقدم
precedent
U
مقدم بر مسبوق به
precedents
U
مقدم بر مسبوق به
forwent
U
مقدم بودن بر
forgoing
U
مقدم بودن بر
forgoes
U
مقدم بودن بر
foregoes
U
مقدم بودن بر
forego
U
مقدم بودن بر
entrepreneurs
U
مقدم کمپانی
entrepreneur
U
مقدم کمپانی
antecedent
U
مقدم مقدمه
antecedents
U
مقدم مقدمه
gilt-edged
U
مقدم ممتاز
transposing
U
مقدم وموخرکردن
advance observer
U
دیدبان مقدم
gilt edged
U
مقدم ممتاز
first
U
یکم مقدم
precede
U
مقدم بودن
precedes
U
مقدم بودن
advanced
U
جلویی مقدم
forward air controller
U
نافر مقدم هوایی
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
acorn
گروه آمادی مقدم
aircontroller
U
نافر مقدم هوایی
advanced fleet anchorage
U
لنگرگاه مقدم ناوگان
modus ponens
U
وضع مقدم
[ریاضی]
acorns
U
گروه امادی مقدم
gilt edge
U
مقدم درجه اول
primers
U
ماده منفجره مقدم
it takes of the others
U
بردیگران مقدم است
primer
U
ماده منفجره مقدم
permute
U
مقدم و موخر کردن
premised
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
premisses
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
advance section
U
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
to give priority to
U
پیشی دادن به مقدم دانستن بر
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
premise
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
prehistorical
U
پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
this duty precedes all others
U
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
zero supperssion
U
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
penultimate
U
یکی به اخر مانده ماقبل اخر
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
prehistory
U
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
series resistance
U
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
zero compression
U
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
protohistory
U
تاریخ ماقبل تاریخ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com