English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
agitator car U ماشین گردان مخصوص حمل بتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
blower U ماشین مخصوص دمیدن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
patrol wagon U ماشین مخصوص حمل زندانیان
lubritorium U جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
turntable ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
aerial ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
forklift U ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
tedder U ماشین مخصوص پخش وخشک کردن علف درو شده
plater U صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
levorotatory U چپ گردان
sq U گردان
winching U گردان
doubled edge U لب گردان
winches U گردان
swing bridge U پل گردان
levogyrous U چپ گردان
winch U گردان
rotary U گردان
turnstiles U گردان در
winched U گردان
turnstile U گردان در
battalion U گردان
rambler U سر گردان
ramblers U سر گردان
swing doors U در گردان
swing door U در گردان
revolving U گردان
versatile U گردان
battalions U گردان
pivoting U گردان
spindles U میله گردان
rotary wing U بال گردان
merry go round U چرخ گردان
rotary shear U قیچی گردان
turrets U برج گردان
turret U برج گردان
pivots U پاشنه گردان
rotary selector U سلکتور گردان
rotary pump U پمپ گردان
pivoted U پاشنه گردان
pivot U پاشنه گردان
rotary switch U کلید گردان
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
smoke jack U سیخ گردان
helianthus U گل افتاب گردان
vizor U افتاب گردان
separate battalion U گردان مستقل
visorless U بی افتاب گردان
visard U افتاب گردان
vent wing U پنجره گردان
variable capacitor U خازن گردان
imprest U تنخواه گردان
selector switch U کلید گردان
rotating field U میدان گردان
slewing crane U جراثقال گردان
rotary table U میز گردان
turnsole U گل افتاب گردان
spindle U میله گردان
psychedelic U روان گردان
moving coil U قاب گردان
knob U تکمه گردان
pivoted lever U اهرم گردان
pivoting window U پنجره گردان
rotary converter U مبدل گردان
star handle U دستگیره گردان
portable lamp U چراغ گردان
portable pump U پمپ گردان
rotary converter U تبدیل گر گردان
rotary beam antenna U انتن گردان
propeller fan U پروانه گردان
working capital U تنخواه گردان
revolving crane U جرثقیل گردان
roll over credit U اعتبار گردان
revolving credit U اعتبار گردان
rotary kiln U کوره گردان
revolving fund U تنخواه گردان
selectors U کلید گردان
selector U کلید گردان
rotary crane U جراثقال گردان
knobs U تکمه گردان
swinging derrick U دریک گردان
rotary type regulator U رگولاتورنوع گردان
moving magnet U اهنربای گردان
swivel vise U گیره گردان
swivel knee U زانویی گردان
swivel joint U مفصل گردان
rotary klin U کوره گردان
swivel block U قرقره گردان
swing gates U دریچههای گردان
rotary furnace U کوره گردان
swing bucket U جراثقال گردان
rotary drum U طبلک گردان
rotary discharger U تخلیه گر گردان
rotary current U جریان گردان
revolving kiln U کوره گردان
circulation pump U پمپ گردان
daisies U گل افتاب گردان
cylinderical rotary valve U شیر گردان
daisy U گل افتاب گردان
dextrogyrous U راست گردان
treadmill U نوار گردان
dextrorotatory U راست گردان
treadmills U نوار گردان
artillery battalion U گردان توپخانه
swivel U حلقه گردان
sunshades U افتاب گردان
sunshade U افتاب گردان
rotor U چرخ گردان
centrosphere U گردان سپهر
curved design U نماد گردان
battalion commander U فرمانده گردان
barysphere U گردان سپهر
sunflower U گل افتاب گردان
sunflowers U گل افتاب گردان
visors U افتاب گردان
visor U افتاب گردان
rotors U چرخ گردان
swivel U مفصل گردان
swivels U مفصل گردان
tape drive U نوار گردان
tape drives U نوار گردان
quizmaster U آزمونچه گردان
flexible drive tool U ابزار گردان
quizmasters U آزمون گردان
manipulator U تعزیه گردان
quizmaster U آزمون گردان
quizmasters U آزمونچه گردان
ervolving credit U اعتبار گردان
swivelled U حلقه گردان
engineer battalion U گردان مهندسی
engineer battalion U گردان مهندس
swivels U حلقه گردان
He turned away from his wife . U از همسرش رو گردان شد
swivelled U مفصل گردان
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
cd rom disk drive U دیسک گردان سی دی- رام
regiment U گردان در ارتش انگلیس
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
bogie hearth furnce U کوره حرارتی گردان
office swivel chair U صندلی گردان اداری
cash items U اسناد تنخواه گردان
physical drive U دیسک گردان فیزیکی
psychotropic drugs U داروهای روان گردان
amphibious squadron U گردان عملیات اب خاکی
rotary spark gap U دهانه جرقه گردان
rotary heat furnace U کوره با اتشدان گردان
rotary type regulator U تنظیم کننده گردان
rotary wing U هواپیمای بال گردان
dragon U گردان سوار اسبی
dragons U گردان سوار اسبی
aerial port squadron U گردان بارانداز هوایی
winchester drive U دیسک گردان وینچستر
rotary phase converter U تبدیل گر فاز گردان
supinator muscle U عضله برون گردان
wilder U سر گردان و اواره بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com