English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sandblast machine U ماشین ماسه پاش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sand dredger U ماشین مکنده ماسه
Other Matches
building sand U خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
to puddle clay and sand U ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
quicksand U ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand U ماسه ناپای ماسه غلطان
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
crushed stone sand U ماسه
sands U ماسه
sand U ماسه
gritting U ماسه
gritted U ماسه
yield of cdoncrete U ماسه
ballast U ماسه
green sand U ماسه تر
grit U ماسه
gravel U ماسه
quick sand U ماسه روان
uniform sand U ماسه یکنواخت
masonry sand U ماسه بنایی
quicksand U ماسه بادی
marine sand U ماسه دریایی
sandstorms U ماسه باد
quicksand U ماسه متحرک
gritted U ماسه درشت
running sand U ماسه بادی
masonry sand U ماسه ملاتی
grit U ماسه درشت
desilter U ماسه گیر
detritic sand U ماسه فرسایهای
marine sand U ماسه بادی
sandstorm U ماسه باد
gritting U ماسه درشت
sandbank U کرانه ماسه
arenaceous U ماسه وار
sands U ماسه ریختن شن
sandbanks U کرانه ماسه
body sand U ماسه پر کننده
sanding U ماسه گذاری
sanbar U کران ماسه
pit sand U ماسه معدنی
sand U ماسه ریختن شن
magazine U مخزن ماسه
magazines U مخزن ماسه
sandstone U ماسه سنگ
sandstone U سنگ ماسه
uniform sand U ماسه یکدست
sand layer U لایه ماسه
sandblasting U ماسه پرانی
sanded U ماسه دار
dune sand U ماسه بادی
sandblast U باپاشیدن ماسه
sand dressing U ماسه پاشی
sandband U کران ماسه
quarry U معدن شن و ماسه
heap of sand U توده ماسه
sand equivalent U همسنگ ماسه
sand trap U ماسه گیر
sand store U انبار ماسه
sand stone U ماسه سنگ
sand filling U ماسه گرفتگی
sandrock U ماسه سنگ
fine sand U ماسه ریز
quarries U معدن شن و ماسه
sand pile U توده ماسه
sand blasting U ماسه پاشی
he was neat U بی ماسه خالص
greensand U ماسه سبز
quarrying U معدن شن و ماسه
sand clay U رس ماسه دار
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
calcareous sandstone U ماسه سنگ اهکی
sand pit U گود ماسه برداری
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
backing sand U ماسه پشت قالب
micaceous sandstone U ماسه سنگ میکادار
sandy soil U زمین ماسه زار
siliceous sandstone U ماسه سنگ سیلیس
pipe sand trap U ماسه گیر لولهای
explosion shot U ضربه چوب به ماسه
feldspathic sandstone U ماسه سنگ فلدسپاتی
sandy earth U زمین ماسه دار
gritting U درشت ماسه سنگ
sand mix U ماسه اغشته سرد
gritted U درشت ماسه سنگ
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
sand blasting practice U عملیات ماسه پاشی
core sand U ماسه ریخته گری
grit U خاک ماسه سنگ
gritted U خاک ماسه سنگ
sabulous U ریگزار ماسه دار
molding sand U ماسه قالب گیری
aggradation U فراسازی ماسه گرفتگی
gritting U خاک ماسه سنگ
sand blast unit U واحد ماسه پاشی
sand lime brick U اجر ماسه اهکی
sand blast nozzle U شیپوره ماسه پاشی
grit U درشت ماسه سنگ
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
mottled sandstone U ماسه سنگ رگه دار
argillaceous sand stone U ماسه سنگ خاک رسی
loamy sandstone U ماسه سنگ خاک رسی
sand asphalt U ماسه اغشته گرم یا سرد
send yaghting U مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
sandy limestone U سنگ اهک ماسه دار
chalky sandstone U ماسه سنگ نرم اهکی
blast grit U ماسه هوا داده شده
molasse U سنگ ماسه اهکی رسدار
brownstone U [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
Dry sand absorbs water. U ماسه خشک آبرا جذب می کند
send sailing U مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
molding sand preparation plant U واحد تهیه ماسه قالب گیری
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
sandbox [British] U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sandpit U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
flukes U قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
sand box U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
fluke U قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
proportioning U توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
wet classifler U سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
ballast U هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
puddles U ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
puddle U ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
runners U ماشین چی
wheel U رل ماشین
motor- U ماشین
motored U ماشین
motors U ماشین
runner U ماشین چی
motor U ماشین
pressman U ماشین چی
automaton U ماشین
automatons U ماشین
plant U ماشین
gins U ماشین
gin U ماشین
apparatus U ماشین
freeze-up U ماشین
plants U ماشین
pressmen U ماشین چی
wheeling U رل ماشین
wheels U رل ماشین
machined U ماشین
mills U ماشین
mill U ماشین
machine U ماشین
machanist U ماشین چی
engine U ماشین
mechanism U ماشین
mechanisms U ماشین
machines U ماشین
machine dependent U وابسته ماشین
electrostatic machine U ماشین الکتروستاتیکی
reapers U ماشین درو
reaper U ماشین درو
enginery U ماشین الات
machine word U کلمه ماشین
engine order U دستور ماشین
tank U ماشین سوخت
tank U باک ماشین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com