English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
armor plate planer U ماشین رنده ورق زرهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contouring shaper U ماشین رنده کاری
saddle U صفحه رنده بند ماشین تراش
saddled U صفحه رنده بند ماشین تراش
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
saddles U صفحه رنده بند ماشین تراش
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
planer U دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
jointer U رنده دستگاه رنده بلند
spoke shave U رنده مشته رنده کبوتری رنده کبوتری
antitank U ضد زرهی
armor U زرهی
rmour U زرهی
armored U زرهی
armoring U زرهی
armorial U زرهی
mechanized U پیاده زرهی
armored cavalry U سوار زرهی
armored infantry U پیاده زرهی
armor plate U ورق زرهی
armor protection U حفافت زرهی
armor group U گروه زرهی
armor U رسته زرهی
armor U زرهی کردن
armour U زرهی کردن
cavalry U سوار زرهی
shelling U زرهی پوشش
shell U زرهی پوشش
armored vehicle U خودروی زرهی
shells U زرهی پوشش
sheathed cable U کابل زرهی
armored artillery U توپخانه زرهی
panzer U لشگر زرهی المانی
armored reconnaissance vehicle U خودروی شناسایی زرهی
armor plate U حفاظ یا پوشش زرهی
light armor U وسایل زرهی سبک
composite armor U نیروی زرهی مرکب
armor sweep U عملیات پاکسازی زرهی
armor plate rolling mill U دستگاه نورد ورق زرهی
achievement of arms U مجموعه ای از نشان های زرهی
coil up U جمع شدن ستون زرهی
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
composite squadron U گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
oblique edged scraper U رنده کج
scraper U رنده
shavers U رنده
bevel U رنده کر دن
turning tool U رنده
grates U رنده
shaver U رنده
planer U رنده کش
planing U رنده
planed U رنده
planer bed U کف رنده
planes U رنده
grate U رنده
grated U رنده
plane U رنده
jack plane U رنده بزرگ
jack plane U رنده دستگاه
cross plane U رنده کردن
grates U رنده کردن
die stock U بدنه رنده
rabbet plane U رنده دو راهه
grooving plane U رنده شیار
european type plane U رنده فرنگی
excelsior U رنده چوب
plane knife U تیغه رنده
compass plane U رنده سینه
chipper U رنده نجاری
sash plane U رنده بغل
grate U رنده کردن
rack type cutter U شانه رنده
grated U رنده کردن
plane iron U تیغ رنده
routing plane U رنده کفرند
toothing plane U رنده خط گیری
toothing plane U رنده خشخاش
moulding plane U رنده ابزار
routing plane U رنده تهرند
smoothing plane U رنده دو تیغ
planed U رنده کردن
spoke shave U رنده مشتی
bit U تیغه رنده
planes U رنده کردن
smoothing plane U رنده پرداخت
chip U رنده کردن
stocked U بدنه رنده
planing U رنده کردن
stock U بدنه رنده
bits U تیغه رنده
round edged scraper U رنده نیمبر
shaves U رنده کردن
smooth with the plane U رنده کردن
jointing plane U رنده بلند
jointing plane U رنده دستگاه
rack U میله رنده
racked U میله رنده
smoothen U رنده کردن
racks U میله رنده
wracked U میله رنده
wracks U میله رنده
chips U رنده کردن
plane U رنده کردن
shave U رنده کردن
shaved U رنده کردن
grater U رنده آشپزخانه
hand plane U رنده کردن دستی
body of carpenter's plane U کوله رنده نجاری
plane U با رنده صاف کردن
dado plane U رنده کام کنی
rabbet plane U رنده کام کنی
planed U با رنده صاف کردن
stick plane U رنده با تیغه گرد
stick plane U رنده میله دار
smooth plane U رنده صاف کاری
planing U با رنده صاف کردن
tooth plane U رنده دندانه دار
planes U با رنده صاف کردن
adjustable plane U رنده درجه دار
grooving plane U رنده کام کنی
rebate plane U رنده کام کنی
jack plane U رنده درشت تراش
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
double housing planner U دستگاه رنده با دو قسمت ساکن
planing iron grinder U دستگاه تیزکننده تیغه رنده
slot U شیار دراوردن رنده کردن چاک
sauerkraut U کلم رنده شده واب پز با سرکه
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
slotting U شیار دراوردن رنده کردن چاک
slots U شیار دراوردن رنده کردن چاک
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
scout car U خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
double standard planer U دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
motor- U ماشین
automatons U ماشین
automaton U ماشین
pressmen U ماشین چی
pressman U ماشین چی
wheel U رل ماشین
wheeling U رل ماشین
wheels U رل ماشین
machanist U ماشین چی
motor U ماشین
motored U ماشین
runners U ماشین چی
apparatus U ماشین
runner U ماشین چی
freeze-up U ماشین
machine U ماشین
machines U ماشین
machined U ماشین
mechanism U ماشین
engine U ماشین
mechanisms U ماشین
motors U ماشین
plants U ماشین
mill U ماشین
plant U ماشین
gin U ماشین
gins U ماشین
mills U ماشین
computers U ماشین متفکر
chauffeured U راننده ماشین
typing U ماشین نویسی
tank U ماشین سوخت
reaper U ماشین درو
tank U باک ماشین
cropper U ماشین موزنی
adder U ماشین جمع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com