Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
totalisator
U
ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizator
U
ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizer
U
ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pari mutuel
U
شرط بندی در اسب دوانی
sweep stakes
U
شرط بندی اسب دوانی
sweepstake
U
شرط بندی در اسب دوانی
sweepstakes
U
شرط بندی در اسب دوانی
sweep stake
U
شرط بندی اسب دوانی
poolroom
U
اطاق شرط بندی مسابقه اسب دوانی
ringman
U
کسیکه دراسب دوانی کارش شرط بندی بامردم است
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
plater
U
صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
staplers
U
ماشین عدل بندی
lighting
U
چراغ بندی ماشین
stapler
U
ماشین عدل بندی
harvester
U
ماشین درو و باقه بندی
harvesters
U
ماشین درو و باقه بندی
horsey
U
وابسته به اسب دوانی معتاد به اسب دوانی
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
types
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
type
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
horse racing
U
اسب دوانی
race
U
اسب دوانی
races
U
اسب دوانی
raced
U
اسب دوانی
jockeys
U
سوارکاراسب دوانی شدن
jockey
U
سوارکاراسب دوانی شدن
horse race
U
مسابقه اسب دوانی
race card
U
برنامه اسب دوانی
jockeying
U
اسب دوانی فریب
to ride a race
U
در اسب دوانی شرکت کردن
dashes
U
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed
U
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
hurdle race
U
اسب دوانی با پرش از موانع
dash
U
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
the hurdles
U
اسپ دوانی با پرش از موانع
hurdle
U
اسب دوانی با پرش از ارتفاع
hurdles
U
اسب دوانی با پرش از ارتفاع
hippodrome
U
میدان اسب دوانی سیرک
hippodrome
U
[میدان اسب دوانی یونانی]
jockeys
U
نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
postward
U
بسوی محل شروع اسب دوانی
jockey
U
نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
derbies
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
steeplechases
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
derby
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
steeplechase
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
paddocks
U
میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
paddock
U
میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
grandstand
U
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands
U
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
hand
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
selling race
U
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
horsy
U
معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
mechanisms
U
ماشین
motors
U
ماشین
mechanism
U
ماشین
plant
U
ماشین
motor-
U
ماشین
motor
U
ماشین
runners
U
ماشین چی
mills
U
ماشین
gins
U
ماشین
engine
U
ماشین
gin
U
ماشین
freeze-up
U
ماشین
pressmen
U
ماشین چی
wheels
U
رل ماشین
wheeling
U
رل ماشین
wheel
U
رل ماشین
apparatus
U
ماشین
mill
U
ماشین
machanist
U
ماشین چی
motored
U
ماشین
automatons
U
ماشین
machined
U
ماشین
automaton
U
ماشین
pressman
U
ماشین چی
machines
U
ماشین
machine
U
ماشین
plants
U
ماشین
runner
U
ماشین چی
lisp machine
U
ماشین لیسپ
cropper
U
ماشین موزنی
machine designer
U
طراح ماشین
road transport vehicle
U
ماشین باری
machine based
U
مبتنی بر ماشین
ditcher
U
ماشین نهر کن
machine builder
U
ماشین ساز
tank
U
ماشین سوخت
trench excavator
U
ماشین حفاری
machine cycle
U
چرخه ماشین
tank
U
باک ماشین
printer machine
U
ماشین چاپ
machine address
آدرس ماشین
machine building
U
ماشین سازی
learning machine
U
ماشین فراگیر
machine address
U
نشانی ماشین
machine dependent
U
وابسته به ماشین
machine dependent
U
وابسته ماشین
machine made
U
ساخت ماشین
reapers
U
ماشین درو
machinary
U
ماشین الات
station wagon
U
ماشین کبریتی
machine capacity
U
فرفیت ماشین
reaper
U
ماشین درو
machine check
U
برسی ماشین
prints
U
ماشین کردن
printed
U
ماشین کردن
turing machine
U
ماشین تورینگ
station wagons
U
ماشین کبریتی
reeling machine
U
ماشین نخ پیچی
print
U
ماشین کردن
automaton
U
ماشین خودکار
steamers
U
ماشین بخار
bumper
U
سپر ماشین
bumpers
U
سپر ماشین
machinist's mate
U
ماشین کار
machinist's mate
U
ماشین ساز
two phase machine
U
ماشین دو فازه
metal cutting tool
U
ماشین ابزار
cl
U
مخفف یک ماشین پر
milling machine
U
ماشین تراش
steamer
U
ماشین بخار
two way machine
U
ماشین دو راهه
machinelike
U
ماشین وار
automatons
U
ماشین خودکار
turning machine
U
ماشین تراش
machine run
U
رانش ماشین
machine run
U
اجرای ماشین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com