English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
filly U مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
fillies U مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
brownie U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
mares U مادیان
mare U مادیان
fillies U کره مادیان
the mare is in foal U مادیان کره
filly U کره مادیان
the mare is in foal U مادیان ابستن است
tail female U مادیان از اجداد اسب مسابقه
broodmare U مادیان برای تولید نژاد
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
quinquennial U پنج ساله دوره پنج ساله
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
annual U یک ساله
annuals U یک ساله
decade U 01 ساله
decennry U ده ساله
sexennial U شش ساله
decades U 01 ساله
year-long U یک ساله
triennal U سه ساله
ten years old U ده ساله
vicennial U 02 ساله
triennial U سه ساله
bimillenary U دو هزار ساله
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
yearling U گیاه یک ساله
annually U همه ساله
triennium U دوره سه ساله
sorrel U گوزن نر سه ساله
sexennium U دوره شش ساله
annuallyy U هر ساله سالیانه
year by year U همه ساله
septuagenarian U هفتاد ساله
seventies U هفتاد ساله
colts U اسب 3 یا 4 ساله
colt U اسب 3 یا 4 ساله
centenarians U جشن صد ساله
year-round <idiom> U همه ساله
centenarian U جشن صد ساله
bicentenary U دویست ساله
octogenarian U هشتاد ساله
bicentenaries U دویست ساله
octogenarians U هشتاد ساله
perennial U همه ساله
perennials U همه ساله
tercentennial U سیصد ساله
seventy U هفتاد ساله
chiliad U هزار ساله
nonagenarian U نود ساله
half yearly U نیم ساله
f.year old U پنج ساله
quinquagenary U پنجاه ساله
quadrangena rian U چهل ساله
he is 0 years old U او ده ساله است
quinquagenarian U پنجاه ساله
semiyearly U نیم ساله
sepennial U هفت ساله
septennial U هفت ساله
octennial U هشت ساله
tercentenary U سه قرن سیصد ساله
nursey race U مسابقه اسبهای 2 ساله
quadrangena rian U ادم چهل ساله
nonagenarian U ادم نود ساله
strike it rich <idiom> U یک شبه ره صد ساله رفتن
bicentennials U جشن دویست ساله
tercentenaries U سه قرن سیصد ساله
bicentenary U جشن دویست ساله
quinquagenarian U شخص پنجاه ساله
maturity U مسابقه اسبهای 4 ساله
pricket sister U گوزن ماده دو ساله
bicentennial U جشن دویست ساله
indiction U دوره پانزده ساله
millenium U دوره هزار ساله
bicentenaries U جشن دویست ساله
millennial U جشن هزار ساله
teens U نوجوان ده تا91 ساله
septennium U دوره هفت ساله
quinquennium U دوره پنج ساله
quinquenniad U دوره پنج ساله
quinquagenary U شخص پنجاه ساله
lustrum U دوره پنج ساله
annuallyy U همه ساله هر سال
septennate U دوره هفت ساله
decades U دوره ده ساله دهدهی
octogenarians U وابسته به ادم 08 ساله
octogenarian U وابسته به ادم 08 ساله
decade U دوره ده ساله دهدهی
She must be at least 40. U او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
mother goose stakes U مسابقه کره مادیانهای سه ساله
millenial U وابسته به دوره هزار ساله
a man in his forties U مرد چهل و خورده ساله
indiction U مالیات پانزده ساله املاک
sexagesimal U شصتم دوره شصت ساله
men affifty and above U مردان پنجاه ساله به بالا
derbies U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarian U معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
derby U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
one thousand guineas U مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
pythiad U دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
two thousands guineas U مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
Grand Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grands Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
as early aspossible U هر چه بیشتر
furthering U بیشتر
more than U بیشتر از
large adv U بیشتر
more and more U هی بیشتر
for the most part U بیشتر
furthers U بیشتر
furthered U بیشتر
further U بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
the more better the best U هر چه بیشتر
the more U بیشتر
more U بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
mainly U بیشتر
rather U بیشتر
mostly U بیشتر
principally U بیشتر
outshining U بیشتر درخشیدن
outshines U بیشتر درخشیدن
outshone U بیشتر درخشیدن
hypercard U یات بیشتر
further information U آگاهی بیشتر
in the main U بیشتر اصلا
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
outshine U بیشتر درخشیدن
major U بیشتر اعظم
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
rather ... than U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
better U نیکوتر بیشتر
better part U قسمت بیشتر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
majoring U بیشتر اعظم
majored U بیشتر اعظم
by superir wisdom U با خرد بیشتر
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
surviver U بیشتر عمرکننده
no longer U نه بیشتر [زمانی]
to overcomein number U بیشتر بودن از
most of them U بیشتر انها
the most that i can do U بیشتر انها
most people U بیشتر مردم
outstand U بیشتر ایستادن
outsit U بیشتر نشستن از
multichannel U با بیشتر از یک کانال
oddson U بیشتر محتمل
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
nine times out ten U بیشتر اوقات
the many U بیشتر مردم
more and more U بیشتر ازبیشتر
over crowding U بیشتر باشد
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
no more U نه دیگر [بیشتر]
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
norther U بیشتر بطرف شمال
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
outwork U بیشتر کار کردن از
overlive U بیشتر زنده بودن از
outstand U بیشتر تحمل کردن
outwear U بیشتر دوام کردن
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
extensive cultivation U کار وسرمایه بیشتر
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
outwalk U بیشتر راه رفتن از
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outvoted U بیشتر رای بردن از
outbid U بیشتر توپ زدن از
outvote U بیشتر رای بردن از
outlives U بیشتر زنده بودن از
outbidded U بیشتر توپ زدن از
outlives U بیشتر دوام اوردن
outbids U بیشتر توپ زدن از
outlast U بیشتر طول کشیدن از
outlived U بیشتر زنده بودن از
outlived U بیشتر دوام اوردن
outlive U بیشتر دوام اوردن
outlasted U بیشتر طول کشیدن از
outvoting U بیشتر رای بردن از
outlasting U بیشتر طول کشیدن از
outlasts U بیشتر طول کشیدن از
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com