English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
RIFF U ماده بزرگ همراه ID RIFF.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
megasporangium U هاگدان بزرگ محتوی هاگ ماده
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
form U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
forms U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
formed U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
RIFF U فایل که حاوی اطلاعاتی است که با قالب فایل RIFF فرمت میشود
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
company U همراه
comrades U همراه
secondary planet U همراه
along U همراه
accompanied by U همراه
mid U همراه با
bundled U همراه
attendants U همراه
companies U همراه
to fight with the enemy U همراه = با
acologte U همراه
accompanying U همراه
mid- U همراه با
in company with U همراه
concomitant U همراه
participants U همراه
on U همراه
participant U همراه
attendant U همراه
comrade U همراه
non concurrent U نا همراه
escorts U همراه بدرقه
go along U همراه رفتن
unbundled U غیر همراه
escorting U همراه بدرقه
escorted U همراه بدرقه
escort U همراه بدرقه
to come along U همراه امدن
good luck to you U خدا به همراه
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
accompany U همراه بودن
to keep company with U همراه بودن با
fraught U دارا همراه
Accompanied by. Together with . U به اتفاق (همراه )
accompanies U همراه بودن
come along with me U همراه من بیائید
indiental music U موزیک همراه
to accompany U همراه شدن
to go along U همراه شدن
companion U همراه همدم
convoy U همراه رفتن
convoys U همراه رفتن
spasmodic U همراه با انقباضات
spasmodically U همراه با انقباضات
bon voyage U خدا به همراه
door bundle U بار همراه
sick headache U سردرد همراه با
attend U همراه بودن
compeer U قرین همراه
associated sound U صدای همراه
accompanying sound U صدای همراه
unaccompanied U بدون همراه
accompanying fire U اتش همراه
accompanying cargo U بار همراه
accompanier U همراه مصاحب
accommpanying element U عنصر همراه
accompanying supplies U تدارکات همراه
accompanied U همراه بودن
attends U همراه بودن
attending U همراه بودن
Bring your friend along. U دوستت را همراه بیاور
attendant U همراه نگهبان کشیک
ice storm U طوفان همراه باتگرگ
typhoon U توفان همراه با باران
wave off U فرود همراه با سایش
kick boxing U بوکس همراه با لگد
savate U بوکس همراه با لگد
bundled software U نرم افزار همراه
attendants U همراه نگهبان کشیک
herewith U همراه این نامه
typhoons U توفان همراه با باران
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
to go along U همراه کسی رفتن
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
participative U انبازی کننده همراه
amaurotic idiocy U کانایی همراه با نابینایی
to accompany U همراه کسی رفتن
to carry a watch U ساعت همراه داشتن
bitumen macadam U سنگریزی همراه با قیر
japko chagi U ضربه پا همراه گرفتن پا
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
companies U گروهان همراه کسی رفتن
company U گروهان همراه کسی رفتن
thunderstorm U توفان همراه بااذرخش وصاعقه
to cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
grand mal U صرع همراه با تشنج وغش
door bundle U بار پرتابی همراه با چترباز
thunderstorms U توفان همراه بااذرخش وصاعقه
to call on the cell phone U با تلفن همراه زنگ زدن
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
chaperons U همراه دختران جوان رفتن
chaperones U همراه دختران جوان رفتن
chaperon U همراه دختران جوان رفتن
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
thundershower U رگبار همراه با رعد وبرق
aerial cartwheel U مارپیچ همراه با پرش وچرخش
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
dysuria U ادرار همراه با سوزش واشکال
to bid a persong U به کسی خدابه همراه گفتن
chaperone U همراه دختران جوان رفتن
sobs U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
real number U عددی که با بخش کسری همراه است .
sobbed U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
subscripted variable U عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
sobbing U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sob U همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
oxidative phosphorylation U فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
striptease U رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
multidimensional U تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
oratorio U قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorios U قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
rear takedown with outside singleleg byl U زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
sidestep traverse U صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
chaperone U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
ballet U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
chaperons U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperon U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
callithump U رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
chaperones U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
knobstick U کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
coloratura U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
ballets U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
coloraturas U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
cell phone users while driving U کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
milk leg U ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
desks U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
cantata U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
conditivum U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
strophe U چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cantatas U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
desk U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
conditorium U [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
slapstick U نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
users U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
user U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bundled software U نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
bugs U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
blizzards U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
blizzard U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
bug U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugging U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com