English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stearin U ماده اصلی پیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
product U محصول اصلی از ماده خام
products U محصول اصلی از ماده خام
substance U ماده اصلی
substances U ماده اصلی
ergotine U ماده اصلی سگاله
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
kaolin U خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
mica substrate U ماده اصلی میکا
ossein U ماده اصلی استخوان
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
responder U ماده اصلی خرج فشنگ
subsistance U ماده اصلی
substrate U ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
Other Matches
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
stuffs U ماده
materials U ماده
substance U ماده
matters U ماده
items U ماده
item U ماده
stuffed U ماده
material U ماده
provision U ماده
mattering U ماده
foamed meterid U ماده کف
agents U ماده
monoclinous U نر و ماده
anti matter U ضد ماده
stuff U ماده
metals U ماده
metal U ماده
catch for door bolt U ماده
articles U ماده
article U ماده
stuffless U بی ماده
agent U ماده
mattered U ماده
matter U ماده
female U ماده
bitched U سگ ماده
antimatter U ضد ماده
nanny goat U بز ماده
nanny goats U بز ماده
abscess U ماده
bitches U سگ ماده
bitch U سگ ماده
abscesses U ماده
substances U ماده
clause U ماده
bitching U سگ ماده
nany U بز ماده
clauses U ماده
stipulation U ماده
raw material U ماده خام
tabby U گربه ماده
disinfector U ماده ضدعفونی
hen parrot U طوطی ماده
malkin U ماده دیو
hen sparrow U گنجشک ماده
emitted material U ماده گسیلیده
articles U ماده بند
hen pheasant U قرقاول ماده
tabbies U گربه ماده
article U ماده قانون
hen bird U پرنده ماده
clause U ماده قانون
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
metal U ماده مذاب
gynophore U ماده بر برچه بر
n type material U ماده نوع "ان "N
refractory material U ماده نسوز
hen bird U مرغ ماده
clauses U ماده قانون
casein U ماده پنیری
article U ماده بند
chemical agent U ماده شیمیایی
malkin U ماده شیطان
thermate U ماده ترمیت
chlorophyll U ماده سبزگیاهی
metals U ماده مذاب
female U جنس ماده
corrosive U ماده خورنده
tellurian matter U ماده زمینی
mattery U ماده مانند
solvate U ماده محلول
materials U ماده کار
smoke agent U ماده دودانگیز
test item U ماده ازمون
single clause bill U ماده واحده
mucus U ماده لزج
hind U گوزن ماده
synthetic material U ماده مصنوعی
dye stuff U ماده رنگی
dyestuff U ماده رنگی
stainer U ماده رنگرزی
surplus material U ماده اضافی
symmetry substance U ماده متقارن
material U ماده کار
synchronous material U ماده مصنوعی
plastic U ماده پلاستیکی
mucus U ماده مخطی
the female sex U جنس ماده یا زن
pigments U ماده رنگی
preservative U ماده جلوگیری
sexed U بطورمشخص نر یا ماده
articles U ماده قانون
high explosive U ماده منفجره
wad U ماده پرکننده
wads U ماده پرکننده
heparin U ماده چندقندی
preservatives U ماده جلوگیری
heifer U گوساله ماده
she wolf U ماده گرگ
pigment U ماده رنگی
she wolf U گرگ ماده
hyades U اشتران ماده
she deer U گوزن ماده
heifers U ماده گوساله
heifers U گوساله ماده
heifer U ماده گوساله
thermite U ماده ترمیت
corrodent U ماده اکاله
conservation of matter U بقای ماده
lioness U ماده شیر
lionesses U ماده شیر
developer agent U ماده فهور
vomitus U ماده قی شده
woman U ماده مونث
fecula U ماده نشاستهای
tigresses U ماده پلنگ
res U شی ء بخصوص ماده
replealed article U ماده منسوخه
fluxing agent U ماده گدازاور
fluoresent matter U ماده فلوئورسان
materialist U ماده گرای
stock U ماده اولیه
trinitrotoluen U ماده منفجره تی ان تی
explosive d. U ماده منفجره دی
corrosive U ماده اکاله
white matter U ماده سفید
tigress U ماده پلنگ
female connector U بسط ماده
female f. U قوش ماده
female plug U دو شاخه ماده
continuation clause U ماده تداوم
mineral material U ماده معدنی
preventive U ماده حفافتی
vermicide U ماده کرم کش
ferroelectric material U ماده فروالکتریک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com