English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double bar U دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
substances U ماده اصلی
subsistance U ماده اصلی
substance U ماده اصلی
ergotine U ماده اصلی سگاله
mica substrate U ماده اصلی میکا
stearin U ماده اصلی پیه
ossein U ماده اصلی استخوان
products U محصول اصلی از ماده خام
product U محصول اصلی از ماده خام
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
responder U ماده اصلی خرج فشنگ
substrate U ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
kaolin U خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal U دهان دار وابسته به دهان
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
gill net U گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
amylum U نشاسته
fecula U نشاسته
starch U نشاسته
farina U نشاسته
starches U نشاسته
amylaceous f. U نشاسته
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
evil genius U روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
panic monger U کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
maizena U نشاسته ذرت
dextrine U صمغ نشاسته
starchy U دارای نشاسته
glycogen U نشاسته حیوانی
gliadin U چسب نشاسته
manioc U نشاسته کاساو
cassava U نشاسته کاساو
animal strach U نشاسته حیوانی
house martin U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
house martins U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
improviser U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
amylum U نشاسته [زیست شیمی]
starchy U شبیه نشاسته رسمی
farinha U ارد نشاسته مانیوک
tapioca U نشاسته کاساو یا مانیوک
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
disjunctive U حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
ravioli U نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
starch [Amylum] U نشاسته [زیست شیمی] [غذا و آشپزخانه]
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
martin U نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
jack pot U دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
amylose U موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
sago U شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
blancmange U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmanges U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
glycogenesis U تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
unmuffle U دهان
OS U دهان
potato box U دهان
polystomatous U دهان
spittle U اب دهان
chops U دهان
gobs U دهان
gob U دهان
slobbering U اب دهان
astomatal U بی دهان
slobbered U اب دهان
puss U دهان
slobber U اب دهان
saliva U اب دهان
jibbed U دهان
mouthing U دهان
mouthed U دهان
mouths U دهان
mouth U دهان
slobbers U اب دهان
jibbing U دهان
jib U دهان
polystome U دهان
jibs U دهان
astomatous U بی دهان
toho U دهان ببر
reek U بخار دهان
slobbered U دهان را اب انداختن
fomalhaut U دهان ماهی
fetid U گند دهان
slobbering U دهان را اب انداختن
scolded U ادم بد دهان
slobbers U دهان را اب انداختن
scold U ادم بد دهان
openmouthed U دهان باز
palates U سقف دهان
widemouthed U دهان باز
scolds U ادم بد دهان
slobber U دهان را اب انداختن
to shut up U دهان بستن
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
mouthwashes U دهان شویه
mouthwash U دهان شویه
cyclostomate U دهان گرد
cyclostomatous U دهان گرد
stoma U شکاف دهان
mum's the word <idiom> U دهان قرص
peroral U از راه دهان
mouth-watering U دهان آب انداز
stomatal U دهان دار
halitosis U گند دهان
stomatic U شبیه دهان
stomatitis U ورم دهان
stomatology U دهان پزشکی
palate U سقف دهان
stomatous U دهان دار
rictus U چاک دهان
neb U پوزه دهان
gags U دهان باز کن
stomatal U وابسته به دهان
mouthy U دهان دار
spits U اب دهان خدو
gymnostomous U برهنه دهان
spit U اب دهان خدو
oral U از راه دهان
orals U از راه دهان
throats U صدا دهان
throat U صدا دهان
microstomous U کوچک دهان
reeking U بخار دهان
reeks U بخار دهان
mouths U در دهان گذاشتن
gag U دهان باز کن
mouthed U در دهان گذاشتن
mouth U در دهان گذاشتن
reeked U بخار دهان
mouthing U در دهان گذاشتن
insalivate U اب دهان زدن به
gagged U دهان باز کن
gagging U دهان باز کن
astomatal U فاقد دهان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com