English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
antivitamin U مادهء ضدویتامین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antifreeze U مادهء ضد یخ
aroma U مادهء عطری
antitoxin U مادهء ضدسم
antivenin U مادهء ضدسم
exudate U مادهء تراویده
exudate U مادهء مترشحه
aromas U مادهء عطری
adsorbate U مادهء جذب شده
hyoscyamine U مادهء شبه قلیایی سیکران
actiniferous U دارای اکتینیوم یا مادهء رادیواکتیو
achromatin U مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
yellow bile U مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com