Perdic | مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	achromatin U	مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	oogamous U	دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
	antifreeze U	مادهء ضد یخ
	exudate U	مادهء تراویده
	antitoxin U	مادهء ضدسم
	antivenin U	مادهء ضدسم
	aroma U	مادهء عطری
	antivitamin U	مادهء ضدویتامین
	exudate U	مادهء مترشحه
	aromas U	مادهء عطری
	adsorbate U	مادهء جذب شده
	actiniferous U	دارای اکتینیوم یا مادهء رادیواکتیو
	hyoscyamine U	مادهء شبه قلیایی سیکران
	immedicable U	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
	invulnerable U	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
	amylose U	مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
	additives U	مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
	additive	ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
	antimatter U	جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
	yellow bile U	مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
	irrevocably U	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
	acellular U	بی یاخته
	biont U	یاخته
	protozoon U	تک یاخته
	unicellular U	تک یاخته
	cells U	یاخته
	cell U	یاخته
	protozoan U	تک یاخته
	unicellularity U	تک یاخته
	pigment cell U	یاخته رنگی
	ovum U	یاخته ماده
	protoplasm U	سفیده یاخته
	ependymal cell U	یاخته اپاندیم
	blood cell U	یاخته خون
	blood cells U	یاخته خون
	neuron U	یاخته عصبی
	neurone U	یاخته پی و کاران
	storage cell U	یاخته انباره
	spermatozoid U	یاخته نر و متحرک
	mesoplast U	هسته یاخته
	nerve cell U	یاخته عصبی
	neurons U	یاخته عصبی
	neurocyte U	یاخته عصبی
	germ cell U	یاخته جنسی
	gamete U	یاخته جنسی
	phagocytosis U	یاخته خواری
	haploid cell U	یاخته جنسی
	neurones U	یاخته پی و کاران
	binary cell U	یاخته دودویی
	protozoology U	تک یاخته شناسی
	betz's cell U	یاخته بتس
	utricle U	انبان چه یاخته
	bacteria U	میکربهای تک یاخته
	cytology U	یاخته شناسی
	cytology U	یاخته شناس
	data cell U	یاخته داده
	cell body U	جسم یاخته
	cytoplasm U	سفیده یاخته
	glial cell U	یاخته گلیایی
	osteoblast U	یاخته استخوان ساز
	accessory cells	یاخته های کمکی
	amitosis U	تقسیم مستقیم یاخته
	astrocyteo U	نوعی یاخته کمکی
	heterogamet U	یاخته جنسی ناهمخوان
	gametogenesis U	تکوین یاخته جنسی
	body cell U	یاخته غیر تناسلی
	macrophage U	یاخته بیگانه خواردرشت
	plasmic U	وابسته به سفیده یاخته
	ectoclast U	بخش خارجی یاخته
	intercellular U	واقع در میان یاخته ها
	neuroblast U	یاخته رویانی عصبی
	spongioblast U	یاخته رویانی گلیایی
	sarcode U	سفیده یاخته حیوانی
	rod U	یاخته استوانه ای [در چشم]
	Rod cell U	یاخته استوانه ای [در چشم]
	protozoan U	وابسته به تک یاخته اغازی
	trabecula U	دارای فواصل دربین یاخته ها
	plasmalemma U	پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
	plasma membrane U	غشاء خارجی سفیده یاخته
	photocell U	یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
	spermatozoa U	یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
	spermatozoon U	یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
	auxesis U	رشد توام باعدم تقسیم یاخته
	rods and cones [in the retina] U	یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
	neuron U	رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
	neurons U	رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
	plasmolysis U	چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
	chromoplast U	یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
	plastogene U	اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
	gemmule U	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
	waterproofed U	نم ناپذیر
	imperviable U	نم ناپذیر
	waterproof U	نم ناپذیر
	unchallenged U	بحث ناپذیر
	watertight U	اب ناپذیر
	inappeasable U	ناپذیر
	waterproofs U	نم ناپذیر
	incommutable U	تخفیف ناپذیر
	incodensable U	انقباض ناپذیر
	impenitent U	توبه ناپذیر
	incommensurable U	مقایسه ناپذیر
	incommutable U	استحاله ناپذیر
	inappealable U	پژوهش ناپذیر
	incommensurable U	سنجش ناپذیر
	inalterable U	تغییر ناپذیر
	imperviable U	سرایت ناپذیر
	unconquerable U	تسخیر ناپذیر
	inappellable U	پژوهش ناپذیر
	sure-fire U	شکست ناپذیر
	unfeasible <adj.> U	انجام ناپذیر
	untouchability U	لمس ناپذیر
	immiscible U	امتزاج ناپذیر
	immiscible U	امیزش ناپذیر
	immitigable U	تخفیف ناپذیر
	impossible [colloquial] <adj.> U	تحمل ناپذیر
	inexecutable <adj.> U	انجام ناپذیر
	impracticable <adj.> U	انجام ناپذیر
	impartible U	بخش ناپذیر
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	inalienable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	indispensable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	inevitable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	unalienable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	unalterable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	incoercible U	انقباض ناپذیر
	incommutably U	تبدیل ناپذیر
	raintight U	باران ناپذیر
	irrecocilably U	بطوروفق ناپذیر
	stainless U	زنگ ناپذیر
	invariant U	تغییر ناپذیر
	intangibly U	بطورلمس ناپذیر
	insusceptible U	تایید ناپذیر
	insol U	انحلال ناپذیر
	inscrvtable U	تفحص ناپذیر
	inirritable U	تحریک ناپذیر
	infrangible U	تجزیه ناپذیر
	inextinguishably U	بطورتسکین ناپذیر
	inexplorable U	کاوش ناپذیر
	irrecoverable U	جبران ناپذیر
	irrecoverably U	بطوراصلاح ناپذیر
	irremissible U	اغماض ناپذیر
	nonsuperimposable U	انطباق ناپذیر
	non descript U	تشریح ناپذیر
	non descript U	وصف ناپذیر
	remediless U	درمان ناپذیر
	sateless U	سیری ناپذیر
	nanoaddressable U	نشانی ناپذیر
	spanless U	پیمایش ناپذیر
	joiner door U	دربهای اب ناپذیر
	irriversible U	برگشت ناپذیر
	irresolvable U	تجزیه ناپذیر
	irresistable U	مقاومت ناپذیر
	unappealabe U	پژوهش ناپذیر
	inexhaustibly U	بطورپایان ناپذیر
	inexcitable U	هیجان ناپذیر
	indiminishable U	کاهش ناپذیر
	indefectible U	خلل ناپذیر
	indefeasible U	بطلان ناپذیر
	indefeasible U	فسخ ناپذیر
	indecomposable U	فساد ناپذیر
	incorruptibly U	بطورفساد ناپذیر
	inconvertible U	مبادله ناپذیر
	water proof U	رطوبت ناپذیر
	waterproof wire U	سیم نم ناپذیر
	incompressible U	فشار ناپذیر
	unsearchable U	کاوش ناپذیر
	unobjectionable U	اعتراض ناپذیر
	uninflammable U	اشتعال ناپذیر
	ineludible U	گریز ناپذیر
	indubious U	تردید ناپذیر
	unappeasable U	استمالت ناپذیر
	indisributable U	بخش ناپذیر
	unchangeable U	تغییر ناپذیر
	uncomputable U	محاسبه ناپذیر
	ireversible U	تغییر ناپذیر
	indispansably U	بطورچاره ناپذیر
	undecidable U	تصمیم ناپذیر
	unchallenged U	انکار ناپذیر
	indisciplinable U	انظباط ناپذیر
	incompressible U	تراکم ناپذیر
	immutable U	تغییر ناپذیر
	irreversible U	واگشت ناپذیر
	adamantly U	تزلزل ناپذیر
	adamant U	تزلزل ناپذیر
	inconceivable U	تصور ناپذیر
	undeniably U	انکار ناپذیر
	undeniable U	انکار ناپذیر
	immobile U	جنبش ناپذیر
	impregnable U	رسوخ ناپذیر
	inflexible U	انحناء ناپذیر
	overpowering U	مقاومت ناپذیر
	irreversible U	برگشت ناپذیر
	irreversible U	بازگشت ناپذیر
	impermeable U	رطوبت ناپذیر
	incurable U	علاج ناپذیر
	incurable U	بهبودی ناپذیر
	incurable U	درمان ناپذیر
	unexceptionable U	استثناء ناپذیر
	irrevocably U	بطورفسخ ناپذیر
	unavoidable U	چاره ناپذیر
	unavoidable U	اجتناب ناپذیر