English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gawp U مات و احمقانه نگاه کردن
gawped U مات و احمقانه نگاه کردن
gawping U مات و احمقانه نگاه کردن
gawps U مات و احمقانه نگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gawk U احمقانه نگاه کردن
gawked U احمقانه نگاه کردن
gawking U احمقانه نگاه کردن
gawks U احمقانه نگاه کردن
Other Matches
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
goofier U احمقانه
highland U احمقانه
spooney U احمقانه
goofy U احمقانه
harebrained U احمقانه
doltish U احمقانه
goofiest U احمقانه
cockeyed U احمقانه
spoony U احمقانه
puerile U احمقانه
flub U اشتباه احمقانه
bloomer U اشتباه احمقانه
When there is a wI'll , there is a way . U کار احمقانه
potties U احمقانه مغرور
sillier U چرند احمقانه
silliest U چرند احمقانه
silly U چرند احمقانه
potty U احمقانه مغرور
fatuously U احمقانه خودپسندانه
senseless U احمق احمقانه
dolt U احمقانه رفتارکردن
blooper U اشتباه احمقانه
dolts U احمقانه رفتارکردن
fool's paradise U شادی احمقانه
insane U بی عقل احمقانه
to play the fool U احمقانه رفتارکردن
antics U رفتارهای احمقانه و خندهدار
dido U جست و خیز احمقانه
infatuate U از خود بیخود احمقانه
He behaved stupidly. U رفتارش احمقانه بود.
His behavior was stupid. U رفتارش احمقانه بود.
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
leered U نگاه کج کردن
eye U نگاه کردن
eyeing U نگاه کردن
leering U نگاه کج کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
see U نگاه کردن
sees U نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
to look on with U نگاه کردن
to dwell on U نگاه کردن
stares U رک نگاه کردن
leers U نگاه کج کردن
eying U نگاه کردن
eyes U نگاه کردن
stare U رک نگاه کردن
stared U رک نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
to watch U نگاه کردن
to set eyes on U نگاه کردن
regards U نگاه کردن
squint U چپ نگاه کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
squinted U چپ نگاه کردن
squints U چپ نگاه کردن
regard U نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
leer U نگاه کج کردن
ogles U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
to stael a look U دزدانه نگاه کردن
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
skews U منحرف کج نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
skew U منحرف کج نگاه کردن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
gloating U خیره نگاه کردن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
skewing U منحرف کج نگاه کردن
keek U نگاه دزدانه کردن
gaze U بادقت نگاه کردن
look up U نگاه کردن مراجعهای
stares U خیره نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
look about U بهر سو نگاه کردن
to run through U نگاه اجمالی کردن در
glowered U خیره نگاه کردن
gawked U بی خیال نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
gawk U بی خیال نگاه کردن
look U نگاه کردن نگریستن
glare U خیره نگاه کردن
looked U نگاه کردن نگریستن
peer U با دقت نگاه کردن
looks U نگاه کردن نگریستن
peering U با دقت نگاه کردن
gawking U بی خیال نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
glowers U خیره نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
gaping U باشگفتی نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
gapes U باشگفتی نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gaped U باشگفتی نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
gape U باشگفتی نگاه کردن
gawks U بی خیال نگاه کردن
glared U خیره نگاه کردن
pried U بادقت نگاه کردن
gazing U بادقت نگاه کردن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
peek U زیرچشمی نگاه کردن
pried U فضولانه نگاه کردن
peeks U زیرچشمی نگاه کردن
pries U بادقت نگاه کردن
peeking U زیرچشمی نگاه کردن
pries U فضولانه نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
pry U فضولانه نگاه کردن
to look down U با نگاه مطیع کردن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
peered U با دقت نگاه کردن
glows U نگاه سوزان کردن
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
glim U نگاه اجمالی کردن
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
glowed U نگاه سوزان کردن
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
glow U نگاه سوزان کردن
peeked U زیرچشمی نگاه کردن
gawp U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawps U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
oeillade U با کرشمه نگاه کردن غمزه
languishing U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
leering U از گوشه چشم نگاه کردن
leer U از گوشه چشم نگاه کردن
languishes U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languish U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languished U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
leered U از گوشه چشم نگاه کردن
glower U اخم کردن نگاه خیره
glowered U اخم کردن نگاه خیره
gazed U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
keep tabs on <idiom> U نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
teleview U به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
celebrating U نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates U نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrate U نگاه داشتن تقدیس کردن
snoop U نگاه تجسس امیز کردن
snooped U نگاه تجسس امیز کردن
snooping U نگاه تجسس امیز کردن
gazes U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
snoops U نگاه تجسس امیز کردن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
gazing U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glowers U اخم کردن نگاه خیره
glowering U اخم کردن نگاه خیره
gaze U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
retains U ابقاء کردن نگاه داشتن
retain U ابقاء کردن نگاه داشتن
retained U ابقاء کردن نگاه داشتن
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
to look one up and down U بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
to drink in with ones eyes U بچشم خریداری نگاه کردن
leers U از گوشه چشم نگاه کردن
retaining U ابقاء کردن نگاه داشتن
to watch the clock U [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
peep U باچشم نیم باز نگاه کردن
to shut in U تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
stares U از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
glance U نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
to look at U نگاه کردن به [نگریستن به] [به نظر آمدن]
file U در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
peeping U باچشم نیم باز نگاه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com