English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
agenda U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
agendas U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
check lists U فهرست کارهایی که میبایست انجام شود
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
moderated list U لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
subscribed U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
push up list U لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
circular list U لیست مدور لیست حلقوی
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
unskilled labour U کارهایی که استادی
jobs U کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
job U کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
process U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
load U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
loads U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
processes U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
processes U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
rate U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
histories U خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
history U خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
workload U مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند
workloads U مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند
rates U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
process U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
jobs U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
job U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
satellites U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
queue U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queues U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queued U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
manager U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
managers U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
satellite U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
activity U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
queueing U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
activities U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
sittings U جلسه
sitting U جلسه
sessions U جلسه
session U جلسه
meeting U جلسه
seance U جلسه
meetings U جلسه
meet U : جلسه
meets U : جلسه
nonresident U غیرحاضر در جلسه
order of the day U دستور جلسه
agenda U دستور جلسه
general meeting U جلسه عمومی
public session U جلسه علنی
agendas U دستور جلسه
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
chairmen U رئیس جلسه
chairpersons U رئیس جلسه
chairperson U رئیس جلسه
meetings U انجمن جلسه
chairman U رئیس جلسه
reunions U تجدید جلسه
meeting U انجمن جلسه
reunion U تجدید جلسه
minutes U صورت جلسه
minute U صورت جلسه
special session U جلسه مخصوص
court session U جلسه دادگاه
stag U جلسه یا مهمانی مردانه
stags U جلسه یا مهمانی مردانه
convocation U جلسه عمومی دانشجویان
convocations U جلسه عمومی دانشجویان
record U صورت جلسه سابقه
convening U تشکیل جلسه دادن
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
protocol U صورت جلسه ازمایش
marathons U جلسه گروهی طولانی
cabinet council U جلسه هیات وزیران
bull session U جلسه محاوره ومرور
sitting in camera U جلسه غیر علنی
protocols U صورت جلسه کنفرانس
protocols U صورت جلسه ازمایش
protocol U صورت جلسه کنفرانس
convene U تشکیل جلسه دادن
convened U تشکیل جلسه دادن
convenes U تشکیل جلسه دادن
marathon U جلسه گروهی طولانی
private session U جلسه غیر علنی
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
seance U جلسه احضارارواح وغیره
seance U جلسه احضار روح
work out U برنامه یک جلسه تمرین
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
to hold a session U جلسه منعقد کردن
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
special session U جلسه فوق العاده
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
critiques U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critique U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
minute U خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
briefings U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefing U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
table U لیست
tabled U لیست
list U لیست
tables U لیست
tabling U لیست
black list U لیست سیاه
list U لیست گرفتن
registers U لیست یا فهرست
registering U لیست یا فهرست
wage bill U لیست حقوق
inventory U لیست موجودی
action U لیست امکانات
actions U لیست امکانات
listing U لیست گیری
listings U لیست گیری
trig list U لیست مثلثاتی
parts list U لیست اجزاء
list of targets U لیست هدفها
list of targets U لیست اماجها
linear list U لیست خطی
linked list U لیست پیوسته
linked list U لیست پیوندی
sequential list U لیست ترتیبی
roll of honour U لیست افتخار
rolls of honour U لیست افتخار
waiting list U لیست انتظار
list processing U لیست پردازی
list processing U پردازش لیست
payroll U لیست حقوق
money list U لیست حقوق
price list U لیست قیمت
register U لیست یا فهرست
program listing U لیست برنامه
promotion list U لیست ترفیعات
parts list U لیست قطعات
load manifest U لیست بارها
list structure U ساختار لیست
waiting lists U لیست انتظار
pay roll U لیست حقوق
chained list U لیست زنجیری
two way list U لیست دو طرفه
symmetric list U لیست متقارن
target list U لیست هدفها
target list U لیست اماجها
sublist U زیر لیست
check lists U لیست مرجع
circular list U لیست دایرهای
chained list U لیست زنجیرهای
dense list U لیست متراکم
source listing U لیست منبع
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
pay records U پرونده لیست حقوق
pay order U لیست پرداخت حقوق
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
money list U لیست پرداخت حقوق
pay roll U لیست پرداخت حقوق
multilinked list U لیست چند پیوندی
excess listing U لیست اقلام مازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com