Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
duct
U
لوله هادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
water main
U
لوله هادی اب
water mains
U
لوله هادی اب
Other Matches
insulate
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
conductor rail
U
ریل هادی شمش هادی
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
photoconductive
U
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
guide
U
هادی
ductile
U
هادی
leading line
U
خط هادی
electric conductor
U
هادی
steerer
U
هادی
guides
U
هادی
guided
U
هادی
conductors
U
هادی
directorial
U
هادی
director
U
هادی
directors
U
هادی
cable
U
هادی
leads
U
هادی
cabled
U
هادی
conductor
U
هادی
lead
U
هادی
heat conductor
U
هادی حرارت
wireway
U
سیم هادی
circuit line
U
هادی جریان
directress
U
هادی خط راهنما
bus bar
U
ریل هادی
director sight
U
دوربین هادی
directrix
U
هادی خط راهنما
guide bank
U
دیوار هادی سد
superconductors
U
فوق هادی
light quide
U
هادی نور
dredging ladder
U
هادی سطل
conductor
U
هادی رسانا
light guide
U
هادی نور
superconductor
U
فوق هادی
solid state
U
نیمه هادی
conductor
U
سیم هادی
lizards
U
بند هادی
lizard
U
بند هادی
guide vane
U
تیغه هادی
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
electric conductor
U
هادی برق
guide flag
U
پرچم هادی
twin conductor
U
هادی دوبل
light pipe
U
هادی نور
leads
U
غلاف هادی
ideal conductor
U
هادی ایده ال
conductor resistance
U
مقاومت هادی
conductor current
U
جریان هادی
conductors
U
سیم هادی
internal conductor
U
سیم هادی
conductor rail
U
شینه هادی
semi conductor
U
نیمه هادی
superconducter
U
مافوق هادی
conductive silver
U
نقره هادی
semicinductor
U
نیمه هادی
noninductive
U
غیر هادی
valve guide
U
هادی سوپاپ
conducting staff
U
ستاد هادی
conductors
U
هادی رسانا
lead
U
سبقت هادی
lead
U
غلاف هادی
lead
U
کابل هادی
leads
U
سبقت هادی
directing staff
U
ستاد هادی
leads
U
کابل هادی
vascular tissue
U
بافت هادی
single core
U
هادی تک رشتهای
single conductor
U
هادی تک رشتهای
port
U
شیار هادی دهانه
nozzle guide vane
U
تیغههای هادی یا راهنما
p type semiconductor
U
نیمه هادی نوع "پی "
nonconductor
U
جسم غیر هادی
superconducting computers
U
کامپیوترهای مافوق هادی
n type semiconductor
U
نیمه هادی نوع N
ohmage
U
مقاومت هادی برق
current carring wire
U
سیم هادی جریان
wire
U
هادی فلزی نازک
lead in
U
مدار هادی اشتعال
wires
U
هادی فلزی نازک
insulated conductor
U
هادی عایق شده
gallium arsenide
U
قطعه نیمه هادی
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
semiconductor memory
U
حافظه نیمه هادی
semiconductor storage
U
حافظه نیمه هادی
solid state cartridge
U
کارتریج نیمه هادی
polestar
U
هادی مورد توجه
integrate semiconductor circuit
U
مدار نیمه هادی مجتمع
photoconductor
U
هادی حساس نسبت به نور
guides post
U
نفر هادی مستقر شوید
quadrattrix
U
راهنمای تربیع منحنی هادی
conductors
U
وسیله هادی اجرا کننده
solid-state
U
مربوط به وسایل نیمه هادی
conductor
U
وسیله هادی اجرا کننده
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
wave guide
U
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
conductors
U
هادی جریان برق رشته سیم
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
diathermanous
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermic
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
nonsparking
U
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
currents
U
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled up
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
current
U
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
low gap semiconductor
U
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
conductor
U
هادی جریان برق رشته سیم
leader
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
bathyconductograph
U
وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
leaders
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
conductors
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
random
U
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
conductor
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
wafer
U
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
transistor
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
randomly
U
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
wafers
U
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
photoresist
U
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumper
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumbo chip
U
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
transistor
U
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors
U
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode
U
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
led
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lightest
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon
U
محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
silicon
U
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
multilayer
U
تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
mark
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
fet
U
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
marks
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
dtl
U
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
field emission
U
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
angle of traverse
U
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchips
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchip
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
pnp transistor
U
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
braid shield
U
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
varistor
U
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
p channel mos
U
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
counter recoil cylinder
U
استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
metal oxide semiconductor
U
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos
U
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
boarded
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
chip
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
hoses
U
لوله
rolls
U
لوله
hosed
U
لوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com