Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
flexible metal hose
U
لوله فلزی قابل انعطاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flexible brake tubing
U
لوله قابل انعطاف ترمز
flexible fuel tubing
U
لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
flexible
U
قابل انعطاف
pliable
U
قابل انعطاف
flexible disk
U
دیسک قابل انعطاف
flexible cord
U
سیم قابل انعطاف
flexible joint
U
اتصال قابل انعطاف
lock step
U
غیر قابل انعطاف
flexible lead
U
اتصال قابل انعطاف
flexible shaft
U
محور قابل انعطاف
thimbles
U
لوله فلزی کوتاه
electrical metallic tubing
U
لوله برقی فلزی
thimble
U
لوله فلزی کوتاه
flexible arm lamp
U
چراغ مطالعه قابل انعطاف
unchangeably
<adv.>
U
به طور غیر قابل انعطاف
unalterably
<adv.>
U
به طور غیر قابل انعطاف
immutably
<adv.>
U
به طور غیر قابل انعطاف
bine
U
هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
inelastic
U
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
utilidor
U
لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
foil
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
cases
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
chip
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chips
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
knife rest
U
نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
birdcage
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
plates
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
inflexions
U
انعطاف
inflexion
U
انعطاف
inflection
U
انعطاف
inflections
U
انعطاف
plasticity
U
انعطاف
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
flexibility
U
قابلیت انعطاف
rigid
U
انعطاف ناپذیر
uncompromising
U
غیرقابل انعطاف
resile
U
انعطاف داشتن
inflexibility
U
انعطاف ناپذیری
uncompromisingly
U
غیرقابل انعطاف
rigidity
U
انعطاف ناپذیری
supple
U
انعطاف پذیر
malleability
U
قابلیت انعطاف
flexibtlity
U
انعطاف پذیری
flexible
U
انعطاف پذیر
pliability
U
قابلت انعطاف
elastic
U
انعطاف پذیر
plasticity
U
انعطاف پذیری
flexibility
U
انعطاف پذیری
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flexible disk
U
دیسک انعطاف پذیر
wage rigidity
U
انعطاف ناپذیری مزد
flexible price
U
قیمت انعطاف پذیر
flexible footing
U
شالوده انعطاف پذیر
waxy flexibility
U
انعطاف پذیری مومی
wage flexibility
U
انعطاف پذیری دستمزد
flexible pavement
U
شوسه انعطاف پذیر
nonflexible wage
U
مزد انعطاف ناپذیر
malleable
U
نرم وقابل انعطاف
flexible tariff
U
تعرفه انعطاف پذیر
nonflexible price
U
قیمت انعطاف ناپذیر
economic flexibility
U
انعطاف پذیری اقتصادی
flexible budget
U
بودجه انعطاف پذیر
flexible
U
انعطاف پذیر تا شدنی
intortion
U
پیچش ساقه انعطاف
intorsion
U
پیچش ساقه انعطاف
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
price responsiveness
U
انعطاف پذیری قیمت
price rigidity
U
انعطاف ناپذیری قیمت
rigidity of prices
U
انعطاف ناپذیری قیمت ها
rigidity of wages
U
انعطاف ناپذیری مزدها
elastic supply
U
عرضه انعطاف پذیر
soft
<adj.>
U
نرم وقابل انعطاف
flexibilitas cerea
U
انعطاف پذیری مومی
smooth
<adj.>
U
نرم وقابل انعطاف
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
software flexibility
U
انعطاف پذیری نرم افزار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
metalloid
U
فلزی
bimetallic
U
دو فلزی
metallic
U
فلزی
monometallism
U
یک فلزی
cladding
U
اب فلزی
metal rule
U
خط کش فلزی
elasticity
U
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
metal
U
فلزی کردن
bimetalism
U
سیستم دو فلزی
clasping
U
گره فلزی
tip staff
U
عصای سر فلزی
clasps
U
گره فلزی
metal lamp
U
لامپ فلزی
buckles
U
تسمه فلزی
wire mesh
U
شبکه فلزی
clasp
U
گره فلزی
hollow ware
U
ادوات فلزی
galvanised
U
اب فلزی دادن
hard ware
U
فروف فلزی
lapping head
U
سمبه فلزی
try square
U
گونیای فلزی
metals
U
جسم فلزی
non metallic
U
غیر فلزی
metal ornament
پولک فلزی
metal lath
U
شبکه فلزی
stave
U
نوار فلزی
brummagem
U
مسکوک فلزی
protective plating
U
حفاظ فلزی
buckled
U
تسمه فلزی
thimble
U
چشمی فلزی
armature
U
میله فلزی
sheets
U
ورق فلزی
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
cladding
U
روکش فلزی
marlinspike
U
پاروی فلزی
pannikin
U
فنجان فلزی
titanium
U
عنصر فلزی
thimble eye
U
چشمی فلزی
bimetallic wire
U
سیم دو فلزی
thimbles
U
چشمی فلزی
metal industries
U
صنایع فلزی
nonmetallic
U
غیر فلزی
metals
U
فلزی کردن
buckle
U
تسمه فلزی
metal coat
U
روکش فلزی
all metal type tube
U
لامپ فلزی
strategic concentration by rail
U
نشرمسکوکات فلزی
ladder scaffold
U
داربست فلزی
metal rod
میله فلزی
sheet piling
U
سپر فلزی
metallic luster
U
جلای فلزی
metallic packing
U
لایی فلزی
metallic packing
U
پوشش فلزی
cable
U
طناب فلزی
metallic paints
U
رنگهای فلزی
metallic soap
U
صابون فلزی
metallizo
U
فلزی کردن
metal
جسم فلزی
ribbon
U
نوار فلزی
cabled
U
طناب فلزی
metallic filament
U
افروزه فلزی
shim
U
لایی فلزی
metallic arc
U
قوس فلزی
flitter
U
پولک فلزی
metallic bond
U
پیوند فلزی
metallic circuit
U
مدار فلزی
metallic conduction
U
رسانش فلزی
metallic currency
U
پول فلزی
metallic electrode
U
الکترود فلزی
scaffold
U
داربست فلزی
ribbons
U
نوار فلزی
carcase
U
اسکلت فلزی
clasped
U
گره فلزی
metal ware
آلات فلزی
lockers
U
کابینت فلزی
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
galvanises
U
اب فلزی دادن
straps
U
تسمه فلزی
sheet
U
ورق فلزی
strap
U
تسمه فلزی
cleat
U
تسمه فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
metal type tube
U
لامپ فلزی
aneroid
U
جوسنج فلزی
galvanising
U
اب فلزی دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com