Perdic | لوله ریزش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	flush pipe U	لوله ریزش

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	fallout prediction U	محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
	intubate U	لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
	hose U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	hosed U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	hoses U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	hosing U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	elvate U	بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
	breech end U	انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
	muzzle burst U	ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
	go devil U	لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
	thermionic tube U	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
	cannon U	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
	cannons U	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
	jack ring U	حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
	rigatoni U	رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
	vas deferens U	لوله خروجی بیضه لوله منی
	oviduct U	لوله رحمی لوله فالوپ
	to pipeline U	با خط لوله لوله کشی کردن
	water pipe U	لوله مخصوص لوله کشی اب
	spigot U	لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
	sockets U	بست لوله دوراهی لوله
	pipeline assets U	وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
	angle of depression U	میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
	flash tube U	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
	back to battery U	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
	collimating sight U	دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
	spill U	ریزش
	spilled U	ریزش
	on the fly U	ریزش
	infusion U	ریزش
	sprays U	ریزش
	precipitation U	ریزش
	effusion U	ریزش
	spraying U	ریزش
	sprayed U	ریزش
	inpouring U	ریزش
	coryza U	ریزش
	catarrh U	ریزش
	overflowed U	ریزش
	fallout U	ریزش
	overflows U	ریزش
	overflow U	ریزش
	spray U	ریزش
	spilling U	ریزش
	spills U	ریزش
	sprinkles U	ریزش نم نم
	sprinkled U	ریزش نم نم
	sprinkle U	ریزش نم نم
	gushes U	ریزش
	landslides U	ریزش
	gushed U	ریزش
	gush U	ریزش
	psilosis U	ریزش مو
	landslide U	ریزش
	pour U	ریزش
	rheumatism U	ریزش
	overflown U	ریزش
	infusions U	ریزش
	poured U	ریزش
	influxes U	ریزش
	perfusion U	ریزش
	log chute U	ریزش
	pours U	ریزش
	pouring U	ریزش
	influx U	ریزش
	abscission U	ریزش
	effusions U	ریزش
	affusion U	ریزش
	defluxion U	ریزش
	chutes U	ریزش
	depilation U	ریزش مو
	chute U	ریزش
	disembogue U	ریزش
	flux U	ریزش
	disemboguement U	ریزش
	calvities U	ریزش مو
	disengorgement U	ریزش
	inset U	: ریزش
	insets U	: ریزش
	drencher U	اب ریزش
	afflux U	ریزش
	affluxion U	ریزش
	fox evil U	ریزش مو
	come down U	ریزش
	outflow U	ریزش
	affution U	ریزش
	outflows U	ریزش
	diffusion U	ریزش
	chuct U	ریزش
	swoop [on] U	ریزش [سر]
	pouring platform U	سطح ریزش
	rate of pouring U	سرعت ریزش
	splashing U	صدای ریزش
	pouring spout U	ناودان ریزش
	pourability U	قابلیت ریزش
	drip loop U	حلقه ریزش اب
	disemboguement U	ریزش گاه
	annual preciptation U	ریزش سالانه
	downcome U	انحطاط ریزش
	deplumation U	ریزش مژگان
	ptyalism U	ریزش خیو
	splotch U	ریزش یا پاشیدن
	castability U	قابلیت ریزش
	pouring nozzle U	شیپوره ریزش
	pouring gate U	دریچه ریزش
	drop inlet U	دریچه ریزش
	outflow U	ریزش جریان
	mucorrhea U	ریزش مخاط
	landfalls U	ریزش زمین
	lachrymation U	ریزش اشک
	landfall U	ریزش زمین
	gleet U	ریزش مخاط
	splash U	صدای ریزش
	splashes U	صدای ریزش
	outflows U	ریزش جریان
	intinction U	ریزش القاء
	instillation U	ریزش تدریجی
	insti U	ریزش تدریجی
	outpour U	بیرون ریزش
	flow side U	ریزش در شیب
	fallout pattern U	شکل ریزش
	drop manhole U	دهانه ریزش
	dewfall U	ریزش شبنم
	overflowing U	فراوان ریزش
	epiphora U	اشک ریزش
	pouring cup U	قاشق ریزش
	pour point U	نقطه ریزش
	fall U	شیبشکن ریزش
	fail out U	ریزش کردن
	fall of rock U	ریزش سنگ
	rock rubble U	ریزش سنگ
	over flow U	طغیان ریزش
	inflow U	ریزش درونی
	outpourings U	بیرون ریزش
	fallout U	ریزش اتمی
	chute U	ریزش با سقوط
	income U	ریزش فهور
	slumps U	افت ریزش
	outpouring U	بیرون ریزش
	slumping U	افت ریزش
	chutes U	ریزش با سقوط
	downfall U	انحطاط ریزش
	slide U	سراشیبی ریزش
	slides U	سراشیبی ریزش
	slumped U	افت ریزش
	landslide U	ریزش خاک
	slump U	افت ریزش
	snowfall U	برف ریزش
	lopecia U	ریزش مو [پزشکی]
	loss of hair U	ریزش مو [پزشکی]
	baldness U	ریزش مو [پزشکی]
	landslides U	ریزش خاک
	alopecia U	ریزش مو [پزشکی]
	hair loss U	ریزش مو [پزشکی]
	snowfalls U	برف ریزش
	infalling U	ریزش بسوی درون
	poured U	تراوش بوسیله ریزش
	snow inlet U	دریچه ریزش برف
	residual U	مربوط به ریزش اتمی
	rheum U	ریزش اب چشم یادهان
	shedding of battery plate U	ریزش صفحه باتری
	rainfall U	ریزش باران بارنغگی
	haemothorax U	ریزش خون درسینه
	gravitational collapse U	فرو ریزش گرانشی
	fallout pattern U	نمونه ریزش اتمی
	flux U	اسهال خون ریزش
	pour U	تراوش بوسیله ریزش
	head U	ارتفاع ریزش سر رولور سر
	dewfall U	هنگام ریزش شبنم
	stave U	شکستن ریزش کردن
	land slip U	ریزش سنگ از کوه
	drip proof enclosure U	حفافت در مقابل ریزش اب
	pouring U	تراوش بوسیله ریزش
	pours U	تراوش بوسیله ریزش
	electron disintegration U	فرو ریزش الکترونی
	landslips U	ریزش خاک کوه
	landslip U	ریزش خاک کوه
	rheumy U	دارای ریزش یازکام
	instilment U	ریزش و تلقین تدریجی
	indraght U	ریزش چیزی بسوی درون
	pour U	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
	pours U	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
	poured U	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
	indravgnt U	ریزش چیزی سوی درون
	rain wash U	فرسایش ناشی از ریزش باران
	indraft U	ریزش چیزی بسوی درون
	hemorrhaging U	خون ریزش نزف الدم
	hemorrhages U	خون ریزش نزف الدم
	hemorrhaged U	خون ریزش نزف الدم
	haemorrhage U	خون ریزش نزف الدم
	haemorrhaged U	خون ریزش نزف الدم
	haemorrhages U	خون ریزش نزف الدم
	haemorrhaging U	خون ریزش نزف الدم
	pouring U	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
	to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U	جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
	landslide U	ریزش خاک کوه کنار جاده
	landslides U	ریزش خاک کوه کنار جاده
	moderator lamp U	چراغی که ریزش نفت انرامیتوان میزان کرد
	fallout wind vector plot U	طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
	nappe U	تیغه ابی که روی سرریز یابند ریزش میکند