English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gas bracket U لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tubate U دارای شکل لوله
tetrode U لوله ترمویونیک دارای چهارالکترود
boresafe fuze U ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
walls U دیواری
parietal U دیواری
murals U دیواری
mural U دیواری
wall U دیواری
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets U بست لوله دوراهی لوله
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
sconce mirror U ایینه دیواری
mural U نقش دیواری
mural U نقاشی دیواری
electrical outlet U پریز دیواری
wallpapers U کاغذ دیواری
wall clock ساعت دیواری
outlet box U جعبه دیواری
fresco U نقاشی دیواری
socket [wall socket] پریز دیواری
wallpaper U کاغذ دیواری
grated U بخاری تو دیواری
murals U نقاشی دیواری
murals U نقش دیواری
hangings U کاغذ دیواری
point [wall socket] [British] پریز دیواری
power outlet U پریز دیواری
rung U پله ی دیواری
wall painting U نقاشی دیواری
grate U بخاری تو دیواری
frescoes U نقاشی دیواری
wall socket پریز دیواری
wall hanging U تزئینات دیواری
paper hangings U کاغذ دیواری
fire side U بخاری دیواری
wall mounted switch U کلید دیواری
intermural U میان دیواری
wall mounting cabinet U قفسه دیواری
wall paper U کاغذ دیواری
chimney U بخاری دیواری
chimneys U بخاری دیواری
wall tie U بست دیواری
affiche U اعلان دیواری
transparencies U اسلاید دیواری
extra-mural U فرا دیواری
covered forge U کوره دیواری
fire grate U اجاق دیواری
fire place U بخاری دیواری
transparency U اسلاید دیواری
grates U بخاری تو دیواری
bank U کرانه دیواری
banks U کرانه دیواری
side board U میز پا دیواری
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
electric sockets U پریز های دیواری
power outlets U پریز های دیواری
wall sockets U پریز های دیواری
witch hazel U موچسب پیچک دیواری
tablature U نقاشی دیواری یا سقفی
electrical outlets U پریز های دیواری
fractable U [کتیبه دیواری سنتوری]
wallpaper adhesive U چسب کاغذ دیواری
paper hanger U کاغذ دیواری چسبان
to batter awall U کوبیدن یافروریختن دیواری
pitch and toss U بازی بیخ دیواری
inclosure U چهار دیواری حصار
lean to roof U بام سینه دیواری
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
lean-to proof U بام سینه دیواری
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
countermure U دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
wallpaper U با کاغذ دیواری تزئین کردن
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
to panel a wall U دیواری را تخته کوبی کردن
wallpapers U با کاغذ دیواری تزئین کردن
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
krantz U خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to peck down a wall U دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
The clock is fast (gaining). U ساعت دیواری تند کار می کند
framework U استخوان بندی قالب چهار دیواری
frameworks U استخوان بندی قالب چهار دیواری
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
Does this clock keep good time? U این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
hanging U [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
This is a self - winding clock . U این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
cuckoo clocks U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pipe line U خط لوله
valve U لوله
clipped U لوله
hickey U لوله خم کن
clippings U لوله
downtake U لوله
rouleau U لوله
pipelines U خط لوله
pipe layer U لوله کش
chimneys U لوله
clips U لوله
chimney U لوله
pipe cutter U لوله بر
pipe fitter U لوله کش
valves U لوله
clip U لوله
bores U لوله
tubulation U لوله
tube U لوله
blast pipe U لوله دم
plumbers U لوله کش
stave U لوله اب
plumber U لوله کش
nozzles U سر لوله اب
tube cutter U لوله بر
tubes U لوله
sequacious U لوله شو
nozzle U سر لوله اب
blast main U لوله دم
duct U لوله اب
ductile U لوله شو
spouted U لوله
hosepipe U لوله
spouting U لوله
fire hose U لوله اب
spouts U لوله
drain pipe U لوله
conduits U لوله
conduit U لوله
roll U لوله
rolled U لوله
spout U لوله
piped U لوله
pipe U لوله
hose U لوله
discharge head U سر لوله
cannons U لوله
cylinders U لوله
nose U سر لوله
cannon U لوله
bore U لوله
pipeline U خط لوله
cylinder U لوله
rolls U لوله
noses U سر لوله
water pipe U لوله اب
hosing U لوله
hosed U لوله
hoses U لوله
pipe cleaner U لوله پاک کن
applicator U سر لوله شیپوری
oil p U لوله نفت
brushes U سمبه لوله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com